حانیه خانی در
زندگی
اهداف فرآیندی چگونه ما را به موفقیت میرساند؟
ادامهی مسیر به سمت خواستهها وقتی حس میکنید دستیابی به آنها بسیار دور است، راحت نخواهد بود. به همین دلیل بسیاری از افراد همینجا از هدفشان دست میکشند. اما به وسیلهی اهداف فرآیندی میتوان آهسته آهسته، به نقطهی مطلوب رسید. اگر میخواهید با این تکنیک بیشتر آشنا شوید، همراه ما بمانید.
کالین بچلیدر میگوید: «آماده میشدم، سر جایم قرار میگرفتم و شروع به حرکت میکردم. برای سالیان زیادی این سه قدم، شیوهی من برای حرکت به سمت اهداف بود. دوست داشتم بدون کمکِ هیچکس، خودم از پس تمام کارها بربیایم و در این راه هم متحمل هیچ رنجی نشوم. این شیوه یک روش صفر و صدی بود و در نتیجه همواره حس فرسودگی داشتم و بهروهوریام هم به صفر رسیده بود. پس از اندکی لیست وظایفم پرشده بود از کارهایی بسیار مهم، اما من هیچوقتی برای تهیه یک نقشه جهت رسیدن به این اهداف نگذاشته بودم. راستش را بخواهید در مراحل برنامهریزی گمشده بودم؛ چرا که در آن موقع هیچچیز دربارهی اهداف فرآیندی نمیدانستم یا حتی یک مثال هم ندیده بودم.
بعد از آشنایی با این روش یادگرفتم چگونه ماجراجویی را در آغوش بگیرم و اهداف مطلوبم را به مسائل کوچکتر و قابلمدیریتتر تقسیم کنم. این شیوه میزان تمرکزم را افزایش داد و از حجم ناامیدیم کاست. از همین رو اکنون در حال کار روی یک برنامهی نتیجهبخش که مرا به نقطهی موردنظرم میرساند، هستم. همچنین به واسطهی اهداف فرآیند محور در حال برنامهریزی برای رفتارهای روزانهای هستم که قابلدستیابی باشند.»
اهداف فرآیندی چیست؟
منظور از هدف فرآیند محور، مقصد مورد نظر شما نیست، بلکه این یک مسیر برای رسیدن به آن نقطه خواهد بود. برای مثال اگر شما بخواهید نوشتن خود را بهبود دهید، هدف فرآیندی شما میتواند نوشتن ۳ پست وبلاگ در طول هفته و ویرایش آن بر اساس بازخوردهای دریافت شده باشد. اما نتیجهی این کار انتشار ۱۲ مقاله در طول ماه خواهد بود.
البته نتیجهبخشی هم بسیار مهم خواهد بود و دلیل آن هم ساده است. ما بعد از اندکی، این شیوهی هدفگذاری را فراموش میکنیم و به تفکر صفر و صدی بر میگردیم.
شاید شما هم شنیده باشید: «مهم فعالیت زیاد نیست! بلکه آنچه اهمیت دارد، فعالیت هوشمندانه است.» خوب، اهداف فرآیند محور هم دقیقا همین هوشمندی است.
شاخصهای یک هدفگذاری هوشمندانه
برای اینکه یک کار هوشمندانه باشد، شاخصهایی وجود دارد (که جزو ویژگیهای اهداف فرآیند محور نیز هست) و عبارتند از:
- مشخص بودن: هرچه جزئیات بیشتری دربارهی مقصودتان بدانید، بهتر خواهد بود. برای مثال بهجای آنکه بگویید «میخواهم لاغر شوم» بهتر است بگویید «میخواهم دو و نیم کیلو وزنم را کاهش دهم.» مطمئن شوید هدفتان مثل روز روشن باشد.
- قابلاندازهگیری بودن: در مسیر رسیدن به خواستهها نیاز به معیاری برای محاسبهی میزان پیشرفت و موفقیت است. در نتیجه هدف انتخاب شده هم باید کمیتمند باشد. مثلا «خوشاندام شدن» چیزی است که تنها برای شما مفهوم دارد، نه دیگران!
- قابلدستیابی بودن: اگر مقصود شما چالشبرانگیز نیست، برای حرکت به شما انگیزهای نخواهد داد. از آن طرف اگر قصد دارید به یک نتیجهی قابلتوجه برسید، نباید آن هدف فراتر از توانایی شما باشد.
- واقعگرایانه بودن: شرکت کردن در دوی ماراتن برای همهی افراد عملی نخواهد بود. بهخودتان اطمینان دهید وقت، انرژی و منابع کافی (مثلا برنامهی تمرین) را برای رسیدن به هدفتان خواهید داشت.
- تعیین بازهی زمانی: برای رسیدن به مقصد، شما نیازمند یک بازهی مشخص زمانی خواهید بود. در غیر این صورت این مسأله تنها یک رویابافی باقی خواهد ماند. البته داشتن رویا و آروز هیچمشکلی ندارد، اما وقتی با واقعیت روبرو میشوید چه خواهید کرد؟
اهداف نتیجهمحور چیست؟
منظور از این عبارت، نقطهای در طول زمان است که شما برنامهای برای رسیدن به یک نتیجه یا مقصد مشخص دارید. برای مثال اگر هدف شما نمایندگی کشورتان در المپیک ۲۰۲۴ است است، نیاز واقعی شما تمرکز روی پیشرفتهای کوچکتر برای کسب موفقیت خواهد بود.
در مسیر پیش رویتان به سمت اهداف، نیازمند توجه به دستاوردهای کوچکتر هستید.
در همین مثال خودمان اگر دقت کنید، قدم اول راهیابی به تیمملی، قدم دوم شرکت در مسابقات انتخابی المپیک و الی آخر است. اما اگر بخواهید از بدو شروع کار بهجای پیشرفت قدم به قدم، ناگهان خود را در آن رقابت ببینید، آخر سر کم میآورید. از آن سو اگر شیوهی اهداف فرآیندی را انتخاب کنید، با این گامهای کوچک در نهایت به مقصدتان خواهید رسید.
مثالهایی از اهداف فرآیندمحور
فرض کنید یک شخص کارمند میخواهد در آشپزی پیشرفت کند. این شخص میتواند در طول هفته ۲۵۰ هزار تومان پسانداز نماید، تا مواد اولیه برای آشپزی را تهیه کند و این کار را تا ۱۲ هفته ادامه دهد. پیشرفت در آشپزی در طول ۳ ماه هدف نتیجه محور است و تک تک این هفتهها، یک هدف فرآیندی است. قدمهای لازم در طول این هفتهها میتواند به شکل زیر باشد:
- هرجمعه یک ساعت را برای تهیه برنامهی غذایی هفتهی آینده وقت بگذارد.
- عصرهای پنجشنبه (بعد از پایان کار) مواد غذایی لازم را بخرد.
- وعدههای غذایی جمعه تا دوشنبه را در خانه درست کند.
- غذایش را بستهبندی کند و با خود به محل کار ببرد.
- نتیجهی این کار، پساندازه ۲۵۰ هزار تومان در طول هرهفته بهخاطر آشپزی در خانه خواهد بود.
همچنین این شیوهی هدفگذاری به آن فرد کمک میکند هم در آشپزی پیشرفت کند (بهوسیلهی تمرین، تجربه، آشنایی با مواد اولیه و…) و هم از آن طرف، یک جایزه نیز دارد (صرفهجویی در هزینهها) که انگیزهاش را نیز حفظ میکند.
هدف فرآیندی شما را تشوق میکند تا به سمت اصلیترین هدف خود گام بردارید. وقتی حس میکنید توانایی انجام اهداف کوچک و ساده را دارید، جرأت و اطمینان به نفس آن را هم دارید که به جلو قدم بردارید.
بیشتر بخوانید: برای رسیدن به موفقیت نیاز به ۸۰ درصد عمل کردن و تنها ۲۰ درصد فکر کردن است!
از جهات بسیاری اهداف فرآیندی بسیار شبیه یک باور هستند. هر مرحلهای را که میگذرانید، شما را به دیدن تمامیت آنچه میخواهید نزدیکتر میکند. هرچه بیشتر میروید غبار اطراف مسیر کنار زده میشود و همهچیزا واضح خواهد شد.
چگونه هدف خود را پیدا کنید؟
به حرفهای دکتر بچلیدر برگردیم. او میگوید: «سالها مشغول دستوپنجه نرم کردن با اهداف بلندپروازانه، درماندگی در مقابل آنها و نرسیدن به نقطهی مطلوب بودم. اما از جایی به بعد تصمیم گرفتم در شیوهام تجدیدنظر کنم.»
برای هرکس طبیعتا راههای مختلفی جهت انجام این کار وجود دارد. اما تمرکز در اینجا بر روی روشی است که این متخصص انجام داده. پس اول از همهچیز، این سؤالات را از خودتان بپرسید:
- در لحظهی اکنون مشغول انجام چه کاری هستم؟
- چگونه میتوانم در این کار بهتر عمل کنم؟
- آیا این کار یک هدف فرآیندمحور است که مرا به سمت مقصد اصلیم میبرد؟
گزینههایی که با توجه به این پرسشها پیدا میکنید، اهداف پویشی شما خواهند بود. نیروی پشت این هدفها باعث حفظ انگیزهی شما و حرکتتان به سمت مقصد نهایی خواهند بود؛ حتی وقتی حس میکنید در حال تسلیم شدن و ترک میدان هستید.
کالین بچلیدر اضافه میکند: «قبل از تقسیم هدفهایم به اجزایی کوچکتر، حتی انگیزهای برای برخاستن از رخت خواب هم نداشتم. فکر به آن لیست بلند بالا و بیانتها، کسلم میکرد. اما اکنون هرصبح با انرژی از جایم بر میخیزم و به دنبال انجام پروژههای کوچکم برای رسیدن به نتایجی پرثمر هستم.»
لیست چند مورد از اهداف فرآیند محور
حالا که اهمیت اهداف فرآیندی را درک کردهاید، به سراغ چند مورد از کارهایی که در طول هفته میتوان به آنها پرداخت، بروید. مثلا:
- ثبتنام در یک کلاس جدید
- تکمیل بخشی از پروژههای کاری یا درسی در روزهای پنجشنبه
- شروع پیاده روی طولانی به جای دویدنهای کوتاه
- تقویت مهارت نویسندگی بهواسطهی تمرین روزانه به مدت ۳۰ دقیقه
- کار بر روی مهارت مصاحبه
- مطالعهی حداقل یک کتاب در طول هفته
- انجام هرروزهی ده بار شنای سوئدی قبل از ترک منزل
شاید از این مثالها، بسیاریتان متوجه شده باشید:
نیاز نیست اهداف فرآیند محور کارهایی پیچیده باشند. تنها لازم است انجام هرچیزی را که میخواهید در برنامهتان بگنجانید، برایتان راحت و خوشایند باشد و وقت زیادی از شما نگیرد.
با انجام این کار میتوانید کارهای بیشتری را در زمانی کوتاهتر به پایان برسانید. این کار به افزایش اعتمادبهنفس شما هم کمک زیادی میکند و از موفقیت خود لذت خواهید برد.
در مسیرتان به چه چیزهایی نیاز دارید؟
به این فکر کنید چه میزان وقت و هزینه را صرف خرید لباس، کتاب، دستگاههای الکترونیکی و… کردهاید. بسیاری از افراد دوست دارند بهروزترین محصولات برندهای معروف را در لیست اموال خود داشته باشند، اما این هزینهها در موارد زیادی گزافه است.
برای پیدا کردن هدف فرآیند محور خود، ممکن است مجبور به مواجهه با برخی احساسات دردناک و موقعیتهای سخت باشید. اما لازم است شجاعانه در مقابلشان بایستید و از آنها عبور کنید.
در این مسیر گاهی لازم است از آخرین مدل موبایل یا لباس برای رسیدن به هدف نهایی، چشمپوشی کنید. به یاد داشته باشید تنها کاربرد این شیوهی هدفگذاری مقابله با حس استیصال نیست. بلکه این روش شما را از پریشانی و گیجی نیز باز میدارد.
سخن پایانی
وقتی شروع به انتخاب یک هدف پویشی میکنید، ممکن است دچار حس در خود فرورفتگی بشوید. برخی مواقع فکر به تغییر باعث ترشح هورمونهای استرسزا میشود که در نهایت نگرانی و اضطراب را پدید میآورند. با این حال اگر ذهنتان را روی قدمهای کوچک و مسیر درست متمرکز کنید، خواهید فهمید رسیدن به این خواسته هم چندان پیچیده نخواهد بود.
این تکنیک میتواند کمک کند در طول هرروز به یک هدف برسید، پس برنامهریزی را از همین الان شروع کنید و اهمیت ندهید رسیدن به مقصد نهایی چقدر طول میکشد؛ یک هفته، شش ماه یا یک سال. آنچه مهم است همین همواره در مسیر بودن است.
0 دیدگاه