سیر تا پیاز قیمت گذاری پروژههای فریلنسری!
انجام کارهای فریلنسری هر ساله نیازمند کسب مهارتهای جدید است. از این رو قیمت گذاری پروژههای فریلنسری بسیار اهمیت دارد. شما باید بدانید چگونه بر کار خود قیمت بگذارید تا انرژی و تواناییهای شما بیارزش تلقی نشود.
در اصل چهار روش برای دریافت هزینه برای یک پروژه وجود دارد: هزینه ثابت، ساعتی، تمام وقت و مبتنی بر ارزش. هر کدام از این روشها با مجموعه قوانین و چالشهای خاص خود همراه هستند. در این مطلب سعی داریم شما را تا حدودی با این روشها آشنا کنیم تا در زمان قیمت گذاری دچار مشکل نشوید.
پس با ما همراه باشید..
قیمت گذاری پروژهها با هزینه ثابت
این نوع، یکی از خطرناکترین قیمت گذاریها برای پروژههای فریلنسری است. میپرسید چرا؟ قیمت گذاری ثابت ممکن است بعدا شما را پشیمان کند. کاری که انجام میدهید و مدت زمانی که برای آن کار تعیین میکنید، ممکن است دستخوش تغییراتی شود. همچنین مواردی مانند مشکلات فنی غیرمنتظره، اطلاعات کم، سوءتفاهمات مختلف، تغییراتی که مشتری درخواست میکند و … میتوانند مانع قیمت گذاری صحیح شوند.
این دقیقا روش قیمت گذاری است که مشتری ترجیح میدهد.
«شما قبل از شروع کار خودتان هزینه را تعیین کردهاید، حالا میخواهید حرفتان را تغییر دهید؟» این حرف برایتان آشنا نیست؟
هنگام محاسبهی ارزش یک پروژه با قیمت ثابت، سعی کنید آن را به بخشهای مختلف تقسیم کنید. سپس زمان لازم برای انجام هر بخش را تخمین بزنید. آنها را جمع کرده و در نرخ ساعتی خود ضرب کنید. بعد از آن، حداقل ۲۵٪ بیشتر برای رفع اشکالات، ۲۵٪ بیشتر برای مواردی که مشتری فراموش کرده است، ۲۵٪ بیشتر برای مواردی که شما فراموش کردهاید و ۲۵٪ بیشتر برای مشکلات فنی خارج از کنترل خودتان در نظر بگیرید. به طور خلاصه بخواهم بگویم، برآورد زمان خود را در ۲ ضرب کنید؛ این نزدیکترین حد ممکن است که میتوانید به یک برآورد منطقی برسید.
با همهی این صحبتها، شایعترین مشکل دست کم گرفتن زمان لازم برای تکمیل پروژه است. پس یک پروژه بزرگ را به زیر پروژههای جزئی تقسیم کنید و در مورد هزینه هر یک از آنها با مشتری به توافق برسید. تا پایان کار منتظر نمانید تا هزینهی کل کار را دریافت کنید.
قیمت گذاری پروژههای ساعتی
در مورد نرخ ساعتی موافقت کنید، زمان صرف شده برای پروژه را پیگیری و در پایان هفته دستمزد خود را دریافت کنید.
البته نباید از جنبههای منفی این نوع قیمت گذاری به راحتی گذشت. برای مثال برخی مشتریان از این میترسند که با یک پروژه پایان ناپذیر روبهرو شوند که همهی بودجه آنها را میبلعد. از طرفی گاهی اوقات پیش میآید که شما انگیزهی کافی برای تحویل کار در آن بازهی کوتاه را ندارید و فشار زیادی را تحمل میکنید.
راه چاره چیست؟ باید هزینه را طوری تعیین کنید که ارزش این مشکلات را داشته باشد. هنگام تعیین نرخ ساعتی، همیشه محدودیتهای خود را به خاطر بیاورید. مشتریان زمانی که ۴۰ دلار در ساعت بگیرید شما را دوست خواهند داشت. اما اگر ۸۰ دلار در ساعت بخواهید چه؟
یکی از شایعترین مشکلات این روش این است که مشتریان نمیدانند هر کار قرار است چند ساعت طول بکشد.
یک توصیه برایتان دارم.. شخصی که کار شما را با مبلغ بالاتر انجام میدهد را پیدا کنید. ببینید تفاوت شما با او در چیست؟ او چه کاری انجام میدهد که در ازای آن دستمزد بیشتری میگیرد؟
قیمت گذاری پروژههای تمام وقت
حقوق تمام وقت برای کارهای از راه دور، میتواند بهترین انتخاب به نظر برسد. اما چند لحظه فکر کنید.. در هفته چقدر حقوق میگیرید؟ اگر نرخ ساعتی خود را در ۴۰ ضرب کنید، همانقدر بدست میآید؟ میتوانید امتحان کنید اما معمولا جواب نمیدهد.
مشتری احتمالا نرخ ساعتی شما را میداند و هیچ علاقهای به پرداخت کامل نرخ ۴۰ ساعته به شما ندارد. همه میدانند که هیچکس نمیتواند ۸ ساعت مفید در روز کار کند. هنگامی که وقفهها و حواس پرتیها را فاکتور بگیرید، انجام بیش از ۶ ساعت کار در یک بازه زمانی ۸ ساعته چشمگیر هم هست!
من چندین بار در این مورد با مشتریان مذاکره کردهام و اکثرا به مبلغی هفتگی رسیدهایم که تقریبا ۷۵-۸۰٪ از مبلغیست که اگر نرخ ساعتی خود را در ۴۰ ضرب کنم، بدست میآورم. ناگفته نماند که پیدا کردن پروژههایی با این بودجه نیز کار دشواری خواهد بود.
نکتهای مهم که نباید فراموش کنید این است که در مورد افزایش دستمزد خود در پروژههای بلندمدت و تمام وقت، از ابتدا مذاکره کنید. برای مثال شما میخواهید بعد از گذشت نیم سال، دستمزد شما ۱۰٪ افزایش پیدا کند.. اگر قبل از شروع کار این موضوع را مطرح کنید، پاسخ شما مثبت خواهد بود؛ چراکه آن موقع در آیندهای بسیار دور به نظر میرسد.
قیمت گذاری پروژههای مبتنی بر ارزش
منظور از پروژههای مبتنی بر ارزش چیست؟ این نوع قیمت گذاری میتواند پردرآمدترین راه باشد. همانطور که از اسم آن معلوم است، بر اساس میزان سودی که کار شما به مشتری میرساند، هزینه دریافت میکنید.
دو پروژه را در نظر بگیرید: ایجاد یک کمپین بازاریابی که با بودجه ۱۰۰۰ دلار تبلیغ شود و ایجاد یک کمپین دیگر که با بودجه ۱۰۰۰۰۰ دلار تبلیغ شود.
برای شما ممکن است میزان کار هر دو مورد یکسان باشد، اما وضعیت مشتری متفاوت است. اکثر مشتریان ۲ تا ۵ برابر بیشتر از این قیمت را نیز میپذیرند، زیرا انتظار بازگشت سود بسیار زیادی از آن دارند.
بخاطر داشته باشید که پرداخت هزینهی بیشتر برای خدمات شما، میتواند باعث شود که شما از نظر مشتریانی که بودجه بالاتری دارند، صلاحیت بیشتری داشته باشید.
آنچه اهمیت دارد..
اینکه کدام یک از مدلهای قیمت گذاری را انتخاب کنید به عهدهی شماست؛ اما همیشه به ارزش کار خود باور داشته باشید تا بتوانید این باور را به مشتری نیز القا کنید. همیشه شرایط خود را با اعتماد به نفس به طرف مقابل بیان کنید و اگر اختلاف دیدگاهی وجود دارد، در مورد آن بحث کنید.
منبع: levelup.gitconnected.com
0 دیدگاه