حانیه خانی در
زندگی
۳ کار که شما را از نظر احساسی قوی میکند!


بیشتر مردم فکر میکنند وقتی به مشکلی از نظر احساسی برمیخورند باید کارهای بیشتری انجام دهند. یعنی چی؟
- من اضطراب دارم، پس باید کاری مثل تنفس عمیق یا مدیتیشن ذهن آگاهی انجام دهم تا خودم را آرام کنم.
- من از یادآوری خاطرهی آزاری در کودکی عصبانی هستم، پس باید تلاش کنم، تحلیل کنم و بفهمم که چرا آنها این کار را با من کردند.
- من از اینکه دخترم من را تنها گذاشته و به دانشگاه رفته ناراحتم، پس بهتره با او تماس بگیرم.
اما مشکل اینجاست.. شما هرچقدر بیشتر تلاش کنید تا مستقیما از شر این احساسات خلاص شوید، آنها قویتر میشوند.
به عنوان مثال غم و اندوه را در نظر بگیرید:
اگر هر بار که احساس ناراحتی میکنید بلافاصله سعی میکنید با انجام کاری از شر آن خلاص شوید، شما به مغزتان میآموزید که غمگین بودن بد است! این باعث میشود دفعهی بعد که غمگین بودید، علاوه بر غم و اندوه احساس ترس و شرم هم داشته باشید.
خب حالا راهحل چیه؟
بگذارید اینطور شروع کنم.. شما در زندگی یک سری از کارها را «انجام میدهید» تا به یک نتیجهی مثبت برسید؛ اینطور نیست؟ اما اینبار میخواهیم یاد بگیریم که چگونه کاری را «انجام ندهیم» تا به نتیجهی مثبتی دست پیدا کنیم.
اگر برایتان گنگ بود اجازه دهید مثالی بیاورم: فرض کنید میخواهید با شریک زندگیتان رابطهی بهتری داشته باشید. چه کارهایی میتوانید انجام دهید؟ مثلا از او بیشتر تعریف و تمجید کنید و قربان دست و پای بلوریاش بروید! :))
اما در راستای حرف قبل، اگر چه کاری را انجام ندهید به رابطهی شما کمک میکند؟ مثلا اگر از شما انتقاد شد یا دلخوری پیش آمد، شریک زندگی خود را به باد تیکه و کنایه نگیرید!
اگر میخواهید از نظر احساسی قوی شوید، باید بدانید کارهایی که نمیتوانید انجام دهید به اندازهی کارهایی که میتوانید انجام دهید مهم هستند. این سه مورد به شما کمک میکنند قدرت عاطفی، اعتماد به نفس و انعطاف پذیری را در هر زمینهای از زندگی ایجاد کنید.
۱- عدم قطعیت را بپذیرید!
هیچکس بلاتکلیفی را دوست ندارد. این طبیعی است که بخواهید عدم قطعیت را به حداقل برسانید یا از آن فراری باشید.
وقتی از چیزی مطمئن نباشید ممکن است بد پیش برود..
- اگر شریک زندگیتان از زمانی که به محل کارش رفته با شما تماس نگرفته، ممکن است به این دلیل باشد که او به شما خیانت میکند و رابطهی شما محکوم به شکست است.
- اگر با گذشت ۲۴ ساعت از درخواست شما برای شغلی جدید خبری نشنیدهاید، ممکن است به این دلیل باشد که آنها از شما متنفر بودهاند و قطعا این کار را به شما نمیدهند.
- اگر تصمیم بگیرید با هواپیما به سفر بروید، ممکن است موتور آن منفجر شود و هواپیما سقوط کند.
البته این همهی ماجرا نیست. عدم قطعیت میتواند به چیزهای کاملا خوب و یا حتی خنثی هم منجر شود..
- شاید شریک زندگیتان واقعا مشغول باشد و یا با دوستان قدیمی سرگرم است.
- شاید طبیعی است که چند روز طول میکشد تا این شرکت به متقاضیان پاسخ دهد.
- شاید احتمال سقوط هواپیما بسیار کم باشد.
از نظر احساسی مردم بیشتر به جنبههای منفی عدم قطعیت توجه میکنند. از آنجا که این گونه بلاتکلیفیها در زندگی ما بسیار دیده میشود، اگر قرار باشد با مواجه شدن با هرکدام از آنها مضطرب شوید زندگی بسیار سختی پیش روی شماست. شما ممکن است برای هر چیزی استرس و اضطراب داشته باشید و این میتواند بسیار بد و خستهکننده باشد. در نهایت هم برای جلوگیری از عدم قطعیت و اضطراب ناشی از آن، خیلی چیزها را از دست میدهید؛ سفرهای جدید، ملاقات با افراد جدید، تغییر شغل، یادگیری مهارتهای جدید و هزار مورد شگفتانگیز دیگر!
در نهایت چه برایتان میماند؟ ضعف عاطفی، استرس مزمن و یک زندگی ناامیدکننده. مثل هر ترس مفرط، پادزهر ترس از عدم قطعیت هم این است که اجتناب از آن را متوقف کنید و یاد بگیرید آن را در آغوش بگیرید.

در مورد آن فکر کنید:
- چگونه بر ترس خود از سخنرانی در جمع غلبه میکنید؟ با وجود ترستان بیشتر در جمع صحبت کنید!
- چگونه بر ترس خود از قضاوت مردم در مورد کارهای هنریتان غلبه میکنید؟ کارهای بیشتری از خودتان را منتشر کنید.
همین اصل در مورد ترس از عدم قطعیتها هم صدق میکند. شما باید شروع کنید و به دل آنها بروید؛ حتی اگر ناراحتتان کنند.
چند نکته:
- با موارد کوچک شروع کنید. پذیرش عدم قطعیت و تحمل اضطراب ناشی از آن را در موارد کوچک یا برای مدت زمان کوتاه تمرین کنید. پس از آن که تحمل و اعتماد به نفس شما کمی افزایش یافت، یک چیز سختتر را امتحان کنید.
- به خود یادآوری کنید که فقط چون احساس بدی دارید به معنی بد بودن آن نیست. درد عاطفی نمیتواند به شما آسیب بزند. مثل گرسنگی است؛ اذیتتان میکند اما اگر برای چند ساعت احساس گرسنگی کنید هیچ اتفاق وحشتناکی نمیافتد. به طور مشابه، احساس اضطراب هم اذیتتان میکند اما برای مدت کوتاهی خطرناک نیست.
افرادی که از نظر عاطفی قوی هستند رابطهی سالمی با عدم قطعیت دارند. پس از آن فرار نکنید و برای آن وقت بذارید.
۲- توقعات را کنار بگذارید
یک چیزی در مورد انتظارات وجود دارد: پایان دادن استفاده از آنها به عنوان مکانیزمهای دفاعی روانی بسیار آسان است.
ممکن است پیچیده به نظر برسد؛ پس اجازه دهید کمی آن را باز کنم..
مکانیزم دفاعی کاریست که برای جلوگیری از درد عاطفی انجام میدهیم. برای مثال به جای اینکه با این واقعیت روبهرو شوید که از ازدواجتان ناراضی هستید، در انکار زندگی میکنید و با شعار «همه چی آرومه، من چقدر خوشبختم!» به پیش میروید. این مکانیزمهای دفاعی ممکن است در کوتاه مدت حس خوبی به شما بدهند، اما مطمئن باشید که در درازمدت حالتان بدتر میشود؛ زیرا آنها اجازه میدهند که مشکلات جدی رشد کنند. در برخی مواقع آنقدر بزرگ میشوند که مشکلات بزرگتری را در پی خواهند داشت.
انتظارات غیرواقعبینانه اغلب نوعی خیال پردازی یا انکار هستند. به عنوان مثال شما انتظار دارید همکارتان همیشه همه چیز را مثل شما انجام دهد؛ با همان سطح توجه به جزئیات. این انتظار (که غیرواقعی است) همچنان ادامه دارد زیرا شما را از مواجهه با این واقعیت منحرف میکند که «اخلاق کاری» شما، در واقع یک شکل مضر از کمال گرایی است که در دراز مدت به شما و کارتان آسیب میزند.
مثل همهی انواع اجتنابهای روانشناختی، انتظارات غیرواقعی در کوتاه مدت احساس خوبی دارند اما در دراز مدت شما را بدبخت میکنند و از نظر عاطفی شکننده.
بگذارید یک مثال دیگر هم بیاورم. من بسیاری از والدین را میبینم که از نظر تحصیلی از فرزندان خود انتظارات بسیار بالایی دارند. در بیشتر موارد این گونه انتظارات فقط راهی برای والدین است که اضطرابها و ناامنیهای خود را در مورد مسئولیت تربیت فرزندان پنهان کنند. (که البته قابل درک است.)

نکتهی کلیدی این است که از انگیزههای واقعی پشت انتظارات خود آگاه باشید. آیا انتظار دارید فرزندتان رتبهی کنکور بسیار خوبی بیاورد چراکه فکر میکنید ضامن خوشبختی اوست؟ یا این انتظار را دارید زیرا به کاهش اضطراب در مورد تواناییهای شما به عنوان والدین کمک میکند؟
خودآگاهی نسبت به انتظارات و انگیزههای پشت آنها دشوار است؛ چون به معنای مواجهه با ترسها و اضطرابهای خود و پذیرش آنهاست. اما در نهایت این تنها راه برای مقابلهی سالم با آنها است. و اگر میخواهید واقعا از نظر احساسی قوی شوید، با زندگی در انکار به آن نخواهید رسید. تنها از طریق مقابله با ترسهایمان است که میتوانیم بر آنها تسلط پیدا کنیم.
بنابراین دفعهی بعد که متوجه شدید انتظاری در افکار یا رفتار شما وول میخورد، از خود بپرسید که این انتظار واقعا چه هدفی را دنبال میکند؟ و اگر متوجه شدید که این بیشتر یک مکانیزم اجتنابی است (راهی برای ایجاد احساس بهتر) شجاعت رها کردن آن را پیدا کنید و با آن ترس روبهرو شوید. آسان نیست؛ اما از کینههای فروخورده، درگیری و صمیمیت از دست رفته که ناشی از همین انتظارات غیرواقعی است، بهتر است.
۳- درماندگی را بپذیرید
همهی ما از احساس درماندگی بیزاریم. این حس را داشتید..
- همسر یا شریک زندگیتان به تازگی یکی از اعضای خانوادهاش را از دست داده و غمگین است. شما احساس میکنید در کمک کردن به او ناتوان هستید.
- به تازگی کنکور دادهاید و متوجه شدید که اشتباهی بسیار کلیدی مرتکب شدهاید، اما نمیتوانید آن را تغییر دهید.
- از مدرسهی فرزندتان با شما تماس گرفتند که حال او خوب نیست، اما شما نمیتوانید تا چند ساعت دیگر به دنبالش بروید.
اینکه اتفاق وحشتناکی برایتان بیفتد و نتوانید در مورد آن کاری کنید، بدترین چیز است.
اما نه کاملا.. بدترین حالت زمانیست که با موضوعی وحشتناک روبهرو میشوید، نمیتوانید کاری برای آن انجام دهید، اما برای جلوگیری از احساس درماندگی وانمود میکنید که میتوانید!
برای مثال این فکر به ذهنتان میآید که والدینتان در راه رسیدن به خانهی شما تصادف کردهاند. شما با آنها تماس میگیرید اما جوابی دریافت نمیکنید. ترس و درماندگی شما سر به فلک میکشد. پس شما نگران میشوید. سناریو پشت سناریو از آنچه ممکن است اتفاق افتاده باشد در ذهن شما اجرا میشود.
هرچند ممکن است عجیب به نظر برسد، اما تصمیم شما برای نگران شدن در واقع یک استراتژی برای کاهش درماندگی است.
اگرچه احتمالا میدانید که نگرانی شما برای والدینتان سودی ندارد و در دراز مدت حتی منجر به استرس و اضطراب بیش از حد میشود، این کار را انجام میدهید. فکر میکنید چرا؟ چون در کوتاه مدت کاری برای انجام دادن دارید. این احساس که میتوانید کاری انجام دهید، به طور موقت درماندگی شما را کاهش میدهد.
البته که عواقب طولانی مدت این نگرانی مزمن، بسیار بیشتر از درد پذیرش احساس درماندگی شما در آن لحظه است. ولی ما گول میخوریم و پیامدهای بلندمدت را بخاطر سودی گذرا نادیده میگیریم!
پس اگر میخواهید از نظر احساسی قوی شوید، باید بتوانید وسوسه انجام فوری کاری برای جلوگیری از درماندگی را تشخیص دهید و در برابر آن مقاومت کنید. زیرا اکثر اوقات استراتژیهای اجتناب از درماندگی شما را در درازمدت شکنندهتر میکنند و تحت فشار میگذارند.
تمام چیزی که باید بدانید..
قطعا کارهای مثبتی وجود دارد که در درازمدت به شما در ایجاد قدرت عاطفی کمک میکنند. اما وقتی نوبت به مدیریت احساسات پیچیده در لحظه میرسد، همه چیز مربوط به کارهاییست که انجام نمیدهید:
- عدم قطعیت را بپذیرید.
- توقعات را کنار بگذارید.
- درماندگی را بپذیرید.
0 دیدگاه