انگیزه درونی چیست؟ + راههایی برای استفاده موثر از آن!


برای کنکورتان چقدر پول مشاور دادهاید؟ چقدر در زندگیتان ناامید شدهاید و تنها با یک جمله دیگران به انگیزه و نشاط آمدهاید؟ چقدر در کارهایتان به دیگران وابسته هستید؟ حتی فکر کردن به این موارد سرسام میآورد!😣 بیایید به یک سوال ساده جواب دهیم. میدانید انگیزه از کجا به وجود میآید؟ همین که برخی دوستانمان با یک جمله ما را به وجد میآورند؛ یا با یک کلمه مشاور سرشار از انرژی میشویم؟ چرا برخی شرکتها کارمندان بینظیری دارند که هر روز باعث رشد شرکتشان میشوند؟ فکر میکنید آنها کارمندانشان را گلچین میکنند؟ یا مشاورها دانشآموزان خبره را انتخاب میکنند؟ نه اصلا اینطور نیست!
میدانید شرکتهای بزرگ و مشاورها دست روی چه نقاطی میگذارند؟ اعتماد به نفس!😎
شاید در فروشگاهها و مراکز مهم با این تابلو مواجه شده باشید: «کارمند ماه»
این معرفی در واقع نوعی قدردانی از تلاش سخت کارمندان است، اما سوال اینجاست که مگر نمیشود در خلوت از آن کارمند و زحمات گرانقدرش تشکر کرد؟ دیگر تابلو و این کارها چیست؟ قطعا میشود، اما با این روش دیگر انگیزه و تلاشی در دیگر کارمندان به وجود نمیآید!
شاید بحث یکم سنگین شده باشه! بیایید یه خلاصه در اختیارتون بذارم. در این مقاله قصد دارم براتون روشن کنم که شما به هیچ فردی نیاز ندارید تا انرژیبخش زندگی شما باشد! تنها خودتان کافی هستید تا به هر چیزی که میخواهید برسید و همیشه سرشار از انرژی باشید. انگیزه درونی خودتان را بیدار کنید تا قدرت درونی را کشف کنید. 😊
شما به مشوقها احتیاج ندارید؛ خودتان همیشه پرانگیزه باشید!
شاید داشتن یک پشتیبان و مشوق در اول راه کارساز و موثر باشد، اما تا کی؟ تا کی برای برداشتن هر قدم باید نیازمند کسی باشید تا شما را حمایت کند؟
رسیدن به اهداف و یا داشتن بهرهوری بالا همراه با مشوق، یک محرک انگیزشی بسیار کوتاه مدت است. اگر خودتان را به داشتن مشوق عادت دهید در درازمدت ذهن شما به آنها عادت میکند و نهتنها نمیتواند بهتنهایی کاری را انجام دهد، بلکه عملکرد مغز را نیز تحت تاثیر قرار میدهد.
اگر بخواهیم سادهتر بگوییم میشود گفت ما تا زمانی به یک محرک احتیاج داریم که هدف اصلیمان را پیدا نکردهایم و سرگردان هستیم. بعد از اینکه هدف و راه خود را پیدا کردیم قطعا دیگر به کسی احتیاج نداریم تا به ما انگیزه دهد. انگیزه درونی ما کافیست تا یاریگر ما در رسیدن به هر مقصدی باشد. در مقاله هدف گذاری به روش اسمارت (SMART) میتوانید راهکارهای مفیدی برای تعیین هدف بیاموزید.
اگر به دنبال انگیزهای بیرونی هستید که بدون به خطر انداختن انرژی و بهرهوری شما، سرزندگی، تلاش و رفاه را برایتان به وجود آورد سخت در مسیر اشتباهی قرار گرفتهاید.
سوزان فاولر، کتاب چرا انگیزه بیرونی در بین مردم کارساز نیست؟
انگیزه درونی چیست و چگونه بهوجود میآید؟
خب حالا که دیدیم انگیزه دادن بهطور مدام گزینه مناسبی برای رشد نیست پس چه میتوان کرد؟ میدانید موضوع چیست؟ ما به یک منبع انگیزه تمام نشدنی در درون خود نیاز داریم. منبعی که هر روز ما را وادار کند از تخت بیرون بیاییم و فارغ از حقوق، خانواده، دوستان و دیگر مزایا کار کنیم، فعالیت داشته باشیم، ثابت نایستیم و هر روزمان با روز دیگر فرق داشته باشد.✅
ایده این مفهوم از غریزه ذاتی تلاش برای بهبود و رشد ناشی میشود. این انگیزه درونی جایی خود را نشان میدهد که در حال تلاش برای بهبود خود هستید.
رابرت وایت، مقاله مفهوم شایستگی و انگیزه درونی
فکر میکنم حرفها کمی سنگین شدند. بیایید موضوع را باز کنیم.
این مقالهنویس خوش ذوق تلاش میکند تا به ما مفهوم انگیزه درونی و شایستگی ذاتی را توضیح دهد. موضوعی که در همه ما هست. هر کسی بین ما از تعریف و تمجید لذت میبرد. کسی نیست که بگوید «ای وای چرا از من تعریف میکنید؟ ناراحت شدم»🤨
نه هیچکس اینطور نیست و همه لذت میبرند که از تلاشها و زحماتشان قدردانی شود. مفهوم تابلوی کارمند ماه نیز همین را میرساند. وقتی کمی این حسهای ذاتی قلقلک داده شوند شما چنان قدرت و جسارتی پیدا میکنید که خودتان هم تعجب میکنید. پس تا اینجا متوجه شدیم انگیزه درونی در همه ما وجود دارد و بهبیانی مادرزادی است! فقط کافیست آن را بیدار کنید و شمشیر و قبا دستش دهید تا ببینید چه میکند. 😁

به این غریزه ذاتی قدرت ببخشید
قدرت و پر و بال دادن به حس انگیزه درونی کولاک به پا میکند. این حس غریزی هیچوقت از بین نمیرود و با هر موفقیتی بیشتر میشود. اصلا نمیشود انگیزهای که حسهای ذاتی و درونی به ما میدهد را با غرایزی مثل میل به غذا و آب مقایسه کرد. این حسها در کوتاه مدت با کمی غذا یا آب بر طرف میشوند. اما حس انگیزه درونی نهتنها با موفقیت برطرف نمیشود بلکه مانند لیوانی میمانند که کفی آن سوراخ است و تا ابد هم پر نمیشود. 😍
اما خب چگونه میتوان به این حس قدرت بخشید؟
اعتماد به نفس و انگیزه درونی رابطه تنگاتنگی دارند؛ اما قدرت انگیزه درونی بیشتر است. اگر این حس را تقویت کنیم قطعا اعتماد به نفس ما هم بیشتر میشود.
تقویت مهارتهای موجود: بسیاری از ما مهارتهایی داریم که سطح تسلطمان بر آنها ۵۰ ۵۰ است که خب خیلی وقتها به کارمان نمیآیند؛ اما اگر همین مهارتها را بهبود ببخشیم و به سطوح بالاتری برسانیم میتوانیم حس تحسین درونیمان و بعد از آن اعتماد به نفسمان را بیشتر کنیم.
یادگیری مهارتهای جدید: خب حالا که با این حس سختکوشی و انگیزه درونی بیشتر آشنا شدیم پس باید سوخت آن را هم فراهم کنیم. چه فایده دارد که در این دنیایی که با سرعت نور پیشرفت میکند فقط میل به پیشرفت داشته باشیم و همراه با دنیا به روز نشویم؟ هر مهارت و هنر جدیدی که در دنیا بهوجود میآید، هر برنامه و روند جدیدی میتواند ما را یک قدم به آن هدف اصلیمان نزدیک کند.
بین این دو مورد تقویت مهارتهای موجود بیشتر باعث میشود که حس خوبی نسبت به خودمان داشته باشیم، اما یادگیری مهارتهای جدید است که به پیشرفت و موفقیت همه جانبه ما کمک میکند و از همه مهمتر ما را به سطحی میرساند که بر خودمان مسلط شویم و حال خوب و بدمان را خودمان تعیین کنیم. 🥰
کسی که بر دیگران مسلط است عاقل است، کسی که بر خود مسلط است نهتنها عاقل است، بلکه راه روشنی در پیش دارد.
لائوزه، فیلسوف چینی
وقتی که بر خودمان مسلط باشیم از باورها و اندیشههای واهی که دیگران سعی میکنند به ما تحمیل کنند رها میشویم. برای اهداف خودمان تلاش میکنیم نه به حرف دیگران. ایستادن یا حرکتمان، توقف و پشتکارمان همگی بر پایه اهداف و تصمیمهای خودمان هستند. این ما هستیم که تصمیم میگیریم در چه مکانی به کارمان سرعت دهیم و کی نیاز به استراحت داریم. این نوع رفتار نسخه بهتری از ما را ارائه میدهد که خودساخته است و به هیچکس جز خودش مدیون نیست. 🤗
کنار هم قرار دادن قطعات و پیدا کردن علم روانشناسی مخفی در انگیزه درونی!
تا اینجا دریافتیم که این حس ذاتی تا چه حد اهمیت دارد. در این بخش میخواهیم ببینیم چه کنیم که این انگیزه در ما همیشگی شود. اصلا این انگیزه درونی از کجا پیدا شد؟ چطور شد که این مفهوم بهتازگی در جامعه گسترش پیدا کرده است و هر مشاور خبره و با محبتی سعی میکند این حس را بیدار کند؟
انگیزه همیشه مفهومی بوده است که مردم را به سوی تلاش و در نهایت موفقیت سوق میدهد. موفقیتی که به یادگیری بهتر، دستیابیهای بیشتر، ارتباطات بهتر و… منجر میشود.
یونانیها عبارت معروفی با مفهوم Eureka دارند که حسهای خوب را توصیف میکند. حسهای خوبی که بعد از حل معادلات ریاضی، رسیدن به اوج فیلم یا رمان، ارائه یک ایده تجاری نوآورانه، یادگیری یک مهارت جدید، زدن یک رکورد جدید و… به ما دست میدهد. این لیست میتواند تا بینهایت ادامه داشته باشد و پر شود از موارد زیبایی که حس خوبی به ما میدهند. پس ببینید تمام اینذاتی هستند. ذاتیست که ما از حل کردن یک سوال و یا مسئله لذت میبریم و دوست داریم باز هم با چنین لذتی مواجه شویم.

میبینید؟ چیزی نیست که بتوان با علم، فیزیک و اعداد آن را اثبات کرد. ما عاشق پیچیدگیها و کسب دانش جدید هستیم. شادی که پس از این فعالیتها ایجاد میشود میتواند به ما کمک کند تا از همه نظر خودمان را ارتقا دهیم.
انگیزه درونی ما چالشهای گوناگون را دوست دارد
حتما شما هم در بازیهای ویدئویی با مرحله تعیین سطح مواجه میشوید. یا مثلا در بازی سودوکو قبل از شروع، از شما میپرسد که چه سطحی از سختی را میخواهید؟ تمام اینها میخواهند از شما بپرسند که تا چه حد میخواهید خودتان را به چالش بکشید. اگر در هر کدام از این مراحل موفق شوید که خب چه عالی! میتوانید از Eureka خود لذت ببرید؛ اما اگر موفق هم نشوید حتما تجربهای برایتان خواهد بود.
ساده: همه ما سطوح آسان بازی را با سرعت پشت سر میگذاریم و حس خوبی را تجربه میکنیم، اما خب تا کی میتوانیم مغزمان را گول بزنیم؟ حتما مغز ما هم میفهمد که این سطوح ساده فایدهای برای تقویت ما ندارند.
متوسط: این سطح قابل قبول است. در روانشناسی هم این سطح را میپذیرند و برای تقویت مهارتهای یک فرد متوسط پیشنهادش میکنند.
سخت: خب رسیدیم به بخش چالشبرانگیز ماجرا! این سطح است که افراد معمولی و عالی را از هم جدا میکند.
ارزش اهداف ما
همه ما در زندگی هدفی داریم. حتی کوچکترین آن. مهم این است که موضوعی در ذهنمان داریم و میدانیم برای چه تلاش میکنیم. شاید در اوایل مسیر اشتیاق و ذوق اولیه نیروی محرکه باشد، اما وقتی با چالشها مسائل سخت مواجه میشویم میبینیم که هدف اصلیمان ظاهر میشود و دیگر اوست که فرمان را در دست میگیرد.
پس اول از هر چیز بدانید برای چه تلاش میکنید. استقلال مالی میخواهید؟ ارتقا شغلی؟ تقویت جایگاه اجتماعی؟ به دنبال چه هستید؟ اول این را مشخص کنید تا بعد از آن نیروی شایستگی و انگیزه درونی به کمکتان بیاید و مسیر را هموار کند.
هنر و علم، خوششانسی را میسازند.
دکتر کریستین بوش، کتاب طرز فکر سرسختی
بسیاری از ما فکر میکنیم شانس است که فرصتهایمان را میسازد و آخ که کسی مثل ما بد شانس نیست. 😶 اما محققان بسیاری سالها تلاش کردهاند تا این را ثابت کنند که شانس همان تلاش ما در لحظات تاریک است که در نور و روشنایی خود را شکوفا میکند. بوش در مقالهای دیگر سعی کرد این مفهوم را روشن کند که شانس فقط یک شانس نیست! بلکه شما میتوانید آن را بیاموزید! وقتی کنجکاو، بینا و مشتاق باشید و یک ذهن باز داشته باشید میتوانید فرصتها را دریابید که در نهایت منجر به شانس میشوند. 🤩
اولین مرحله رویا داشتن است و بعد از آن باور کردن رویا!
خیلی از ما رویاهایی داریم که همان اول کار میگوییم محال است به آن برسیم؛ اما اگر میخواهید منزلتان را برای آمدن شانس آماده کنید پس رویایتان را باور کنید و بدانید که روزی به آن میرسید. البته واقعبین باشید. اهداف بزرگ داشته باشید؛ اما خب طوری آنها را انتخاب کنید که با تلاش و پشتکار بتوانید به آها برسید.

در مرحله سوم و آخر رویا، باور و تلاشتان را همگام کنید. تلاش کنید. از هیچ فرصتی غافل نشوید و با هر توانی سعی کنید برای آیندهتان گامی بردارید. باور کنید شما برای ادامه مسیرتان تنها خودتان و پشتکارتان را نیاز دارید.
نتیجهگیری نهایی
اگر محصل هستید، دانشآموز، دانشجو و یا حتی در هر مرحلهی دیگری از زندگیتان که هستید همین حالا خودتان را از زیر تسلط دیگران بیرون بکشید. اجازه ندهید آنها برای شما تعیین تکلیف کنند و با هر کلامشان حال شما را تغییر دهند. تنها خودتان هستید که از توانایی و مهارتهای پنهانتان اطلاع دارید. داشتن انگیزه درونی باعث میشود بهرهوریمان افزایش پیدا کند، عملکرد بهتری نشان دهیم، پرانرژی باشیم و شانس دستیبابی به رضایت و موفقیتمان افزایش پیدا کند.
و در کلام آخر میتوان گفت موفقیت یعنی یافتن هدف، شروع کردن، باور داشتن هدف، تکیه به انگیزه درونی و افزایش انرژی و انگیزه درونی با موفقیتهای بزرگ و کوچک و در نهایت پایبندی به آن. 😊
0 دیدگاه