چطور با غذا خوردن احساسی خدافظی کنیم؟


غم و اندوه ما را فرا گرفته، ناگهان چشمهایمان را باز میکنیم و خودمان را غرق در ظرف بستنی میبینیم! چه شد که به اینجا رسیدیم؟ قرارمان این نبود! بیایید یک بار برای همیشه به غذا خوردن احساسی پایان دهیم.
یک بار برای همیشه با غذا صلح کنید و رفع خستگیتان را در کف ظرف بستنی جستوجو نکنید.
این یک عادت بد است که وقتی گریبان ما را میگیرد، مانند اعتیاد هر روز جلوههای بدتری از آن نمایان میشود. از احساس شرمندگی آخرین قاشق گرفته تا بالا رفتن وزن و در نهایت هم به خطر افتادن سلامت جسمی و روانیمان.
بدترین اتفاق هم زمانی میفتد که شما هر شب به خودتان قول میدهید دیگر سراغ این کار نمیروید و بعد از کوچکترین درگیری ذهنی، ناگهان خودتان را سر یخچال میبینید.
خب دیگه بهتره اینقدر از جنبههای منفی صحبت نکنید و سراغ راهکار برویم.
غذا بخشی ضروری از زندگی ماست. تنها کافیست فرق انواع گرسنگی را بشناسید تا درگیر گرسنگی احساسی نشوید.
غذا خوردن احساسی چیست؟
غذا خوردن در پاسخ به احساسات منفی.
خلاصه و مفید. حالا این احساسات منفی میتوانند هر چیزی باشند. از دیر جواب دادن پیامهایتان گرفته تا بحثهای جدی زناشویی و یا دیر رسیدن بسته پستیتان! حتما هم مهم نیست که شما عصبانی باشید، گاهی از خوشحالی زیاد، خستگی و یا حتی بیحوصلگی هم رخ میدهد. 😶
غذا خوردن احساسی تنها یک فرهنگ بد غذایی است یا مخربتر از این حرفهاست؟
همه غذا را دوست دارند. در مناسبتهای مهم، جشنها، سالگردها، در دورهمیها و هر جایی که برای ما محفل شادی باشد، غذا هم هست. کلا غذا با احساسات ما درگیر است و کمتر فردی است که واقعا از غذا متنفر باشد. 🤐 (بین خود من با غذا که یک عهد نانوشته است و همیشه به او وفادارم 😅)
حالا هدفم از گفتن این بحثها چه بود؟ میخواستم بگویم با رژیمهای بدغذایی بدنتان را مثل قحطیزدهها نکنید تا با رخ دادن یک ناراحتی کوچک، شما به غذاهایی پناه ببرید که مدتها منتظر آنها بودید! بلعکس؛ روتین ساده و آرامی در زندگیتان داشته باشید و هفتهای یک بار به خودتان استراحت کوچکی دهید و غذاهایی که همیشه ولع خوردن آنها را دارید نوشجان کنید.

غذا خوردن احساسی با غذا خوردن فیزیکی چه فرقی دارد؟
- ۱- گرسنگی فیزیکی آرام و تدریجی است.
مثل خالی شدن تدریجی یک استخر، اما فکر کنید که آب همین استخر ناگهان توسط چند فیل بلعیده شود! (امیدوارم مثالم ملموس باشه) فکر کنید که چطور بهصورت ناگهانی استخر خالی از آب میشود. گرسنگی احساسی هم همینطور است.
ساعت ۱۷ کاملا سیر هستید و ناگهان ساعت ۱۷:۰۵ فوقالعاده گرسنه میشوید.
- ۲- تنش گرسنگی احساسی با چند لقمه برطرف نمیشود.
گرسنگی فیزیکی با خوردن کمی غذا آرام میشود و شما احساس ضعفتان را از دست میدهید. اما با گرسنگی احساسی شما باید فیلی را ببلعید تا این حس ضعفتان آرام بگیرد. (چه گیری دادم به فیل!)
حالا چطور با این ولع مقابله کنیم؟
۱- غذا حرمت دارد، نه لذت!
بله این غذایی که الان به دست شما رسیده در مکانهای مختلف و به دست افراد گوناگون آماده شده تا به اینجا رسیده، پس نباید بگذارید این خوی حیوانی شما را در بر بگیرد و برای آرام کردن احساساتتان از آن استفاده کنید. 🤨

۲- خودتان را توجیح کنید
غم، اندوه، ناراحتی، کسالت و هر احساس منفی دیگری گاهی به سراغ آدمها میآید؛ اما غذا خوردن تنها یک آرامش لحظهای به شما میدهد و راه چاره نیست. وقتی مغزتان را توجیح کنید که این کار تا چه حد برایتان مضر است، دیگر با آگاهی بیشتری تصمیم میگیرد.
۳- محرکهایتان را بشناسید
اگر ماهی یک بار این کار را انجام دهید قابل تحمل است، اما اگر این کار برایتان به یک عادت تبدیل شده، پس کار سختتر است و باید شدیدتر تلاش کنید.
ببینید با کدام موضوع بیشتر حساس و سپس گرسنه میشوید؟ آن را شناسایی کنید و در چنین مواقعی سریع از صحنه خارج شوید. حال میتوانید مکانتان را عوض کنید و یا ذهنتان را به جایی دیگر بپرانید.
۴- عادت یا تنوع؟
خوردن غذا یک لذت خاص دارد که همه دلباختگان غذا آن را میشناسند. نمیگویم که خودتان را از این لذت منع کنید، اما غذا خوردن وقتی با استرس و اندوه همراه میشود برای بدن مضراتی دارد که تنها خدا میداند و بس!
پس بخورید و بیاشامید، اما در آرامش و شادی. 😁
۵- سه سوال اساسی
شاید ناراحتی با گرسنگی واقعیتان همزمان شده باشند، حال چه کنیم؟ باید این به این سه سوال پاسخ دهید:
- ۱- آیا از نظر فیزیولوژیکی گرسنه هستم؟
از تکنیکهایی که چند سطر پیش گفتیم استفاده کنید.
- ۲- چه احساسی داردم؟
مطمئن هستید که به کمی صحبت یا معاشرت نیازی ندارید؟ شاید یک دفترچه یادداشت هم همین کار را انجام دهد و با نوشتن بتوانید خود را از شر تنشها خلاص کنید. یادداشت صوتی هم میتواند گزینه خوبی باشد. نه رازهایتان را به کسی میگویید و نه نیاز به تماس دارید، اما حرف میزنید و خودتان را آرام میکنید.
- ۳- به چه چیزی نیاز دارم؟
گاهی تنها مشکل شما خستگی است. اما فکر میکنید چون ساعت ۵ عصر هست، خوابیدن کار درستی نیست! اما شما با تنها نیم ساعت خوابیدن هم میتوانید خستگیتان را از بین ببرید، هم غذای اضافه نخورید و هم سرحالتر به ادامه دادن کارهایتان بپردازید.
شاید هم از محیط خسته شدهاید و به کمی پیادهروی، یک محیط جدید و یا تنوع کاری احتیاج دارید. خلاصه که نیازتان را شناسایی کنید. شاید تنها کمی تنوع، شما را از خوردن عالمی کالری رها کند.
و جمعبندی نهایی
هر چند که در هر پاراگراف راهکارها را گفتیم، اما یک جمعبندی خلاصه هم برایتان میآوریم.
- ۱- برنامهغذایی مناسبی داشته باشید و بدنتان را قحطیزده نکنید.
- ۲- با غذا صلح کنید و فرهنگ مناسب غذایی داشته باشید.
- ۳- با خودتان صحبت کنید.
- ۴- محرکهایی که شما را به سمت غذا میکشانند بشناسید.
- ۵- و به سه سوال اساسی پاسخ دهید.
0 دیدگاه