همه چیز در مورد اثر پروانهای!
اثر پروانهای قرار نیست یک موضوع علمی باشد و راجب تاثیرات پروانه روی محیط زیست صحبت کند! ما میخواهیم ازبحث راجب این موجودات زیبا، به موضوعات قشنگتری در روانشناسی برسیم! اما چطور؟ هیچکس نیست که بگوید در طول زندگیاش هیچوقت ناامید نشده و دست از تلاش نکشیده؛ اگر شما هم یکی از آنها هستید پس تا آخر مقاله با ما همراه باشید تا با استفاده از اثر پروانهای، به این بحثهای قشنگ برسیم.
اثر پروانهای چیست و از کجا آمده؟
اثر پروانهای اولین بار توسط هواشناس و ریاضیدان آمریکایی، ادوارد لورنز، ابداع شد. راجب زندگی این بزرگوار میتوانید در ویکیپدیا مطالعه کنید.
قسمت اصلی نظریه از اینجا آمده که کوچکترین تغییرات در ابتدای راه (بال زدن یک پروانه) میتواند تفاوتهای بسیاری در نتیجه کار داشته باشد.
حالا از کجا آمده؟
همین هواشناس خبره ما، روزی تلاش میکرد که دادهها را وارد رایانه،و سپس وضعیت هوا را پیشبینی کند. او که خیلی هم خلاق بود میخواست ببیند که کنار گذاشتن یک رقم اعشار از اصلیترین عدد، چه تفاوتی در نتیجه خواهد داشت؟! البته مطمئن هم بود که این کارآن قدر کم هست که تاثیری نداشته باشد!
اما خب اشتباه میکرد!
حتی کوچکترین تفاوتها هم میتوانند نتایج شگفتانگیزی در پایان راه داشته باشند.
اما خب موضوع اثر پروانهای این بود که آیا بال زدن پروانه در برزیل، میتواند در تگزاس گردوغبار ایجاد کند؟
موضوع مقالهای لورنز نوشت هم همین بود.
البته من هم قبول دارم که شرایط جوی اکثر اوقات پیشبینی موثقی ندارند، اما اگر مفهوم اثر پروانهای را در زندگی بررسی کنیم چطور؟ در مقابله با مسائلی که ما هیچ کنترلی بر آنها نداریم و هر لحظه ممکن است اتفاق بیفتد چه؟ مثل شروع یک اتفاق با بال زدن پروانه و دومینویی که پشت آن به وجود میآید و حتی ما به ذهنمان هم خطور نمیکند!
چطور از اثر پروانهای استفاده کنیم؟
با چند سوال ساده شروع کنید.
چه کاری در گذشته انجام دادهام که منجر به شرایط فعلی من شده است؟
اقدامات فعلی من چه نتایجی روی آیندهام دارند؟
آیا حاضرم کارهایی را انجام دهم تا در نهایت به آیندهای که آرزویش را دارم برسم؟
آیا دارم کارهایی انجام میدهم که میدانم آیندهی سختی را پیش رویم میگذارد؟
قبل از پاسخ دادن به این سوالها یک نکته را گوشه ذهنتان نگه دارید.
هیچ اتفاقی بیربط و بیدلیل در زندگی پیش نمیآید. هر اتفاقی چه خوب و چه بد میتواند همین لحظه شما را بسازد!
حالا جواب این سوالات رو بدین.
الان یعنی همه چیز تقصیر من است؟
وای زبانم لال! چه کسی این حرف را زد؟
معلوم است که زندگی انبوهی از اتفاقات غیرقابل پیشبینی هستند که بر اثر شانس، طبیعت، ژنهای ما و یا بال زدن پروانههای اطرافمان بهوجود میآیند.
حرفم این است که کدامشان دست ماست؟ چند تا از این پروانههای اطرافمان را میتوانیم نابود کنیم تا آینده در دستمان باشد؟ (فقط یه مثال بودهااا!)
اگر هر شب را به خوردن چیپس و شکلات و نوشابه بگذارنم و وقتم را صرف دیدن تلویزیون کنم نمیتوانم توقع داشته باشم که در آینده بدن و ذهنی سالم و آگاه داشته باشم.
یا اگر هیچوقت با دوستام تماس نگیرم نمیتوانم توقع داشته باشم آنها مرا به مهمانی بعدی دعوت کنند.
یا اگر همیشه از همسرم شکایت میکنم و هیچوقت برای حل مشکلاتمان وقت نمیگذارم، نباید از سردی و دیر آمدن او شکایت کنم.
البته این مسائلی که گفتم خیلی هم حائز اهمیت هستند و اصلا مسئله بدون حاشیهای نیستند!
اثر پروانهای انسان
در اینجا یک مثال آوردیم تا موضوع ساده و زیبا درک شود.
تصور کنید در میانه یک جلسه فراموش کردهاید که میکروفون خود را خاموش کنید و در زمان استراحت نظری بیادبانه در مورد یک همکار خود دادید.
بلند و واضح! همه هم آن را شنیدند.
روز بعد، رئیس شما را میخواهد و صحبت تندی با شما میکند.
همکار شما احساس بیاحترامی و بیعزتی میکند و دیگر نمیخواهد با شما کار کند. سایر همکاران نیز احساس ناراحتی میکنند و بهجای حمایت از رفتار غیر مؤدبانه شما، ترجیح میدهند کنار قربانی بایستند.
شما شغل خود را از دست میدهید.
نهتنها شغلتان بلکه تمام دوستان و همکارانتان را هم از دست میدهید.
پس از چند روز ناامیدی، غصه خوردن و اضطراب کشیدن، دوباره روی پای خود میایستید، انگیزه پیدا میکنید و تصمیم میگیرید به دنبال موقعیت و شغل جدیدی بگردید.
یک قرار ملاقات با یک عکاس تنظیم میکنید، لباس میپوشید، آماده میشوید و میروید.
وقتی به استودیوی عکاسی میرسید، با یکی از همکلاسیهای سابقتان روبرو میشوید که در گذشته دوستی خوبی داشتید اما بعد از دانشگاه دیگر همدیگر را ندیدید. او درست قبل از جلسه شما قرار ملاقات داشت و حالا کارش تمام شده.
او به شما میگوید که قصد دارد کشور را ترک کند زیرا یک پیشنهاد کاری دریافت کرده و کمتر از دو ماه دیگر به کشور جدید میرود و شرکت او در به در بهدنبال فردی است که بهجای او بیاید و موقعیتش را پر کند.
او هم مثل شما در بازاریابی دیجیتال کار میکرده و حقوقش ۲۰ درصد بیشتر از شماست و دفترش ۲۰ دقیقه تا آپارتمان شما پیادهروی دارد.
قرار میگذارید و تصمیم میگیرید که آن روز با هم شام بخورید، ملاقات کنید و یک شب دوستانه عالی داشته باشید.
بعد از چند روز او شما را به رئیسش معرفی میکند، شما بعد از یک مصاحبه معمولی کار را دریافت میکنید.
این یک زندگی کامل است! شما همکاران شگفتانگیزی دارید و احساس همسویی میکنید؛ درآمد عالی و خلاصه که تا سالهای سال خوب و خوش زندگی میکنید!!
اثر پروانهای کار خودش را کرد.
احتمالا الان دارید فکر میکنید که:
- این شبیه یک افسانه و قصه هست،
- زندگی واقعی اینگونه نیست،
- این هرگز برای من اتفاق نمی افتد،
- یا محال است زندگی اینقدر با من خوب رفتار کند!
چرا باور این داستان سخت است؟
چون تمام قسمتهایش بهجز خاموش کردن میکروفون خوب و شیرین هستند.
موضوع اصلا این نیست؛ رویش تمرکز نکنید!
اصلا شاید برای یافتن شغل جدید دچار مشکل شوید، پساندازتان تمام شود، آپارتمان خود را از دست بدهید، به دلیل مشکلات مالی از شریک زندگیتان جدا شوید و در نهایت به افسردگی عمیقی برسید.
اما نکته این نیست.
نکته اینجاست که همه چیز با یک اقدام کوچک شروع شد:
بیکاری!
یک حرکت کوچک، اظهار نظر در مورد پیراهن دوستداشتنی و زیبای یک نفر، کمک به یک خانم مسن برای حمل وسایلش، باز کردن درب برای یک مادر با کالسکه یا حتی تشکر کردن بیشتر، همگی میتوانند همین اثر پروانهای باشند و در نهایت نتایج شگفتانگیزی بهجای بگذارد! در کتاب مقدس مسیحیان آمده است که:
“مرگ و زندگی در قدرت زبان است.”
اما ما اغلب اوقات آنقدر درگیر، مشغول و مضطرب هستیم که توجه زیادی به اعمال خود نمیکنیم و از کنار خیلی چیزها ساده میگذریم.
آخرش هم از بقیه دلخور میشویم که چرا فلانی به من زنگ نمیزند؟ چرا همسرم به من توجه نمیکند؟ چرا مشتریانم را از دست میدهم؟
اما حقیقت این است که ما با یک سری تغییرات کوچک، حتی در حد بال زدن یک پروانه، میتوانیم خیلی اوضاع را بهتر کنیم.
تغییرات کوچک چه هستند؟
به هر اتفاق زندگی با دید زیبا نگاه کنید.
گاهی ریختن قهوه روی پیرهن شما ممکن است از بهخطر افتادن جانتان جلوگیری کند.
انتخاب اینکه در یک کنفرانس یا مهمانی شرکت کنید یا خیر!
یکی از دوستانم میگفت که من همسرم را در یک کنفرانس استارتآپ ملاقات کردم که اصلا هم دلم نمیخواست به آن جا بروم! و بعد از آشنایی نهتنها همسرم شد، بلکه یکی از بزرگترین همکاران و حمایتگرانم هم شد!
همیشه اینطور است که اتفاقات به یک پیشآمد شیرین ختم شوند؟
قطعا خیر!
اما به یک اتفاق منحصر بهفرد؛ چرا.
درک واقعی این موضوع یک آگاهی سالم از تمام تصمیمات روزانهتان به شما میدهد تا راحت زندگی کنید، سرسخت و غضبناک نباشید، با کائنات کنار بیایید و در نهایت شاد باشید!
بحث آخر
اگر واقعا اینطور باشد و تغییرات کوچک بتوانند به نتایج فوقالعاده ختم شوند پس یعنی ما هر روز این شانس را داریم که زندگیمان را تغییر دهیم. پس هر روزتان را که آغاز میکنید سعی کنید شروع یک زنجیره سالم اثر پروانهای هم باشد؛ چرا که نهتنها زندگی خودتان، بلکه زندگی دیگران را هم تحت تاثیر قرار میدهید.
میلیاردها رویداد باعث شده تا الان شما به دنیا بیایید، اینجا باشید و در این لحظه، این مقاله را بخوانید!
تصمیمات هر روزهتان را دست کم نگیرید.
انتخاب یک لباس متفاوت ممکن است یک مکالمه غیرمنتظره را پیش آورد!
انتخاب یک مسیر جدید ممکن است شما را با همسر آیندهتان مواجه کند!
0 دیدگاه