ورود به جانویس

۵ دروغ، که هر روز به خودتان می‌گویید! (به احتمال زیاد)

۵ دروغی که هر روز به خودتان می‌گویید! (به احتمال زیاد)
۵ دروغی که هر روز به خودتان می‌گویید! (به احتمال زیاد)

آیا خود را دروغگو می‌دانید؟ شرط می‌بندم که این‌طور نیست. شما خود را فرد صادقی می‌دانید که حقیقت را می‌گوید و از دیگران هم انتظار دارید که همین کار را انجام دهند. وقتی هم بفهمید که کسی به شما دروغ گفته است، آزرده خاطر می‌شوید و حتی ممکن است کمی عصبانی شوید.

حالا اگر به شما بگویم که دروغگو هستید چه؟ شما به خودتان دروغ می‌گویید؛ احتمالا حتی هر روز.

تقصیر شما هم نیست. این اتفاق خیلی عادی شده است. اکثر ما به خودگویی منفی و الگوهای فکری سمی عادت داریم که ما را در مارپیچ‌های دروغ گیر می‌اندازد.

و همان‌طور که ریچارد باخ گفته است:

«بدترین دروغ‌ها دروغ‌هایی هستند که به خودمان می‌گوییم. ما در انکار آنچه انجام می‌دهیم زندگی می‌کنیم، حتی آنچه فکر می‌کنیم. ما این کار را می‌کنیم، زیرا می‌ترسیم. ما می‌ترسیم نتوانیم عشق را پیدا کنیم و اگر پیدا کنیم، آن را از دست بدهیم. ما می‌ترسیم که اگر عشق را پیدا نکنیم، خوشحال نباشیم.»


۱- من نمی توانم X را به دلیل Z انجام دهم.

  • دوست دارم بنویسم، اما وقت ندارم.
  • من دوست دارم وگان/گیاهخوار باشم، اما هزینه‌ی زیادی دارد.
  • من دوست دارم وزن کم کنم، اما به خاطر شغلم غیرممکن است.

هیچ‌کدام از این‌ها آشنا نیستند؟

من هم مثل شما بودم. اما با گذشت زمان، یاد گرفتم که هیچ‌کس این کارها را برای من انجام نمی‌دهد. اگر می‌خواهم نتیجه‌ی خاصی بگیرم، باید برای آن وقت بگذارم.

خبر خوب این است که شما نیازی به کاهش وزن، تغذیه سالم، ورزش بیشتر، راه‌اندازی کسب و کار، نوشتن، مدیتیشن یا انجام هر کار دیگری که جالب به نظر می‌رسد ندارید. اما اگر می‌خواهید هر یک از آن‌ها را انجام دهید، باید بدون توجه به بهانه‌هایتان انجام‌شان دهید.

قول می‌دهم همیشه دلیلی برای انجام ندادن کارهای سخت در آستین‌مان داریم. اما این را هم قول می‌دهم که آن بهانه‌ها در نهایت به ناامیدی و عصبانیت منجر می‌شوند.

اگر چیزی را می‌خواهید باید برای آن وقت بگذارید. هیچ راهی برای دور زدن آن وجود ندارد و بهانه‌ها بدترین راه برای تلف کردن وقت شما هستند.


۲- فکر می‌کنم مشکلی دارم.

خود من که بیشتر عمرم را به این فکر کرده‌ام که شاید مشکلی در من وجود دارد! اگر شما هم اینطور فکر می‌کنید، باید بدانید که این احساسات در همه‌ی ما مشترک هستند. بیشتر مردم دائما جنبه‌های مختلف خود را پنهان می‌کنند، زیرا می‌ترسند برای آنچه واقعا هستند مورد قضاوت قرار بگیرند. به همین دلیل است که فکر می‌کنید بقیه «عادی» هستند، اما شما نیستید.

واقعیت این است که بیشتر افرادی که می‌شناسید هم، همینطور فکر می‌کنند. آن‌ها همچنین معتقدند که عجیب هستند.

اصلا «عادی» چه معنایی دارد؟ همه‌ی ما به روش‌های خودمان منحصر به فرد هستیم و این چیزی‌ست که هر یک از ما را به یک شاهکار تبدیل می‌کند. به جای تلاش برای «تطابق»، شاید فقط باید به خود اجازه دهیم تا با نشان دادن اینکه واقعا چه کسی هستیم، برجسته شویم.


۳- بعدا/فردا/هفته‌ی آینده انجامش می‌دهم.

خب، به احتمال زیاد این کار را نمی‌کنید و خودتان هم خوب می‌دانید. اگر چیزی امروز مضخرف است، احتمال زیاد فردا هم مضخرف است! اما اگر همین الان آن کار را انجام دهید فردا بهتر خواهد بود.

هنگام برنامه‌ریزی برای آینده، اغلب فکر می‌کنیم که زمان بیشتری داریم.

«امروز خیلی سرم شلوغ است. من این کار را هفته‌ی آینده انجام می‌دهم!»

اما می‌دانید واقعیت چیست؟ شما در آینده هم همین قدر مشغول هستید. و مشکل اصلی این است که با به تعویق و تاخیر انداختن کارهای مهم، تمرکز کردن سخت می‌شود. این اتفاق به این دلیل است که ما به کارهایی که باید انجام دهیم فکر می‌کنیم، حتی اگر آن‌ها را انجام ندهیم.

  • ما به آن وظیفه‌ای فکر می‌کنیم که به تعویق انداخته‌ایم.
  • به ایمیلی فکر می‌کنیم که به آن جواب نداده‌ایم.
  • به لباس‌‌هایی فکر می‌کنیم که آن‌ها را نشسته‌ایم.

و چون همچنان به آن‌ها فکر می‌کنیم، انرژی کمتری برای انجام دادن کارهای دیگرمان داریم. بیشتر وقت‌ها فقط باید شعار نایک را دنبال کنید و «Just do it».


۴- اگر (…) بیشتری داشتم، بالاخره خوشحال می‌شدم!

  • اگر پول بیشتری داشتم، خوشحال‌تر و آرام‌تر می‌شدم!
  • یا اگر کار کمتر آزاردهنده‌ای داشتم!
  • یا اگر خانواده‌ و پارتنرم چنین و چنان نبودند!

راستش را بخواهید، شما خوشحال‌تر نمی‌شدید. حتی اگر عوامل خارجی بتوانند سلامت عاطفی ما را شکل دهند، آن‌ها بیشتر بازتابی از آنچه در درون سر و قلب ما می‌گذرند هستند.

پول بیشتر شما را شادتر نمی‌کند. درست مثل یک شغل و پارتنر متفاوت که قرار نیست جادو کند و احساسات شما را تغییر دهد.

اگر احساس می‌کنید ناامید و عصبانی هستید یا گیر افتاده‌اید، شاید بهتر باشد قبل از سرزنش عوامل بیرونی نگاهی به درون خودتان بیندازید. گفتن اینکه داشتن این یا آن ما را خوشحال‌تر می‌کند آسان است، چراکه باعث می‌شود مسئولیت خودمان را نادیده بگیریم. «اگر پول بیشتری داشته باشم خوشحال می‌شوم. در حال حاضر آن را ندارم، بنابراین اجازه دارم ناراضی باشم.»

اگر می‌خواهید احساس متفاوتی داشته باشید، باید کارها را متفاوت انجام دهید.

اگر مشکل اصلی پول است، می‌توانید طرز فکرتان را درباره‌ی پول تغییر دهید، درآمد و هزینه‌های خود را پیگیری کنید تا بتوانید بیشتر پس‌انداز کنید، یا یک شغل جانبی یا کسب‌وکاری برای افزایش درآمدتان راه‌اندازی کنید.

این‌ها فقط سه راه‌حل از بسیاری از راه‌حل‌های مفید و کاربردی هستند. حقیقت این است که اکثر مشکلات ما قابل حل هستند. چالش اصلی این است که ناله کردن و شکایت کردن بسیار راحت‌تر از مسئولیت‌پذیری و جنگیدن برای تغییر است.


۵- من برای آن خیلی پیر/جوان هستم.

جملاتی مثل «از تو دیگر گذشته» یا «تو برای این کار خیلی جوانی» را بارها شنیده‌ایم. اما حقیقت این است که امروزه کم‌تر کاری پیدا می‌شود که برای آن «زیادی پیر» یا «زیادی جوان» باشیم. ما فرصت‌ها و انتخاب‌های بیشتری نسبت به گذشته داریم، با این حال خودمان را از زندگی کردن رویاهایمان باز می‌داریم چراکه از دو چیز می‌ترسیم:

  • ما از شکست می‌ترسیم.
  • و حتی بیشتر، از این می‌ترسیم که وقتی شکست می‌خوریم دیگران در مورد ما چه فکری می‌کنند.

پس سوال این است که آیا به زندگی کردن برای دیگران ادامه می‌دهید، یا بهانه‌هایتان را نادیده می‌گیرید و در نهایت برای دل خودتان زندگی می‌کنید؟

حانیه خانی

من حانیه خانی هستم. خواندن و نوشتن در زندگی‌ام نقش پررنگی دارند. اگر در این مسیر به یک سوال از ذهن‌تان پاسخ دهم برای من کافی‌ست..

0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دسته‌بندی‌ها