ورود به جانویس

اشتراک‌گذاری بیش از حد؛ چرا بیشتر از آنچه که باید، به مردم می‌گوییم؟

«اشتراک‌گذاری بیش از حد؟ آسیب‌پذیری نیست؛ اغلب اوقات ما اطلاعات زیادی را به اشتراک می‌گذاریم تا از ما در برابر آسیب‌پذیری محافظت کنند.»

برنه براون

شاید اگر کمی فکر کنید دوستی را به یاد می‌آورید که همیشه اطلاعات شخصی زیادی را در رسانه‌های اجتماعی خود پست می‌کند یا از دیگران در مورد مشکلات سلامتی، زندگی شخصی و قرارهای خود راهنمایی می‌خواهد. خودتان چی؟!

طبق آمار تقریبا ۸۱٪ از ما به صورت هفتگی در سوشال مدیا پست می‌گذاریم، که بیش از ۷۰٪ آن‌ها به صورت روزانه است. از این آمار تقریبا ۷۴٪ برای تایید و حمایت شدن به شبکه‌های اجتماعی روی می‌آورند. این در حالی‌ست که ۶۴٪ افراد ادعا می‌کنند که شبکه‌های اجتماعی تاثیر منفی بر سلامت روحی و روانی آن‌ها داشته است. علاوه بر این، بیش از ۴۲٪ گزارش شده است که مطالبی را در مورد موضوعات منفی یا بحث‌برانگیز (طلاق، اخراج از کار، بیماری، یا سایر رویدادهای آسیب‌زای زندگی) در سوشال مدیا پست کرده‌اند که به خطرات مرتبط با سلامت روانی و عاطفی آن‌ها می‌افزاید.

نیازی به گفتن نیست، در حالی که اشتراک‌گذاری ممکن است مزایای حمایتی داشته باشد، مانند کمک به اینکه احساس کنید با گروه‌های اجتماعی در ارتباطید، اشتراک‌گذاری بیش از حد می‌تواند عواقب بدی مثل قضاوت شدن از سمت دیگران و احساس شرم بخاطر نقض هنجارهای اجتماعی داشته باشد یا حتی بر زندگی اجتماعی، روابط خانوادگی یا شغل شما هم تاثیر بگذارد.

با این حال اگر از کنار به اشتراک‌گذاری‌های بیش از حد در سوشال مدیا بگذریم و کمی عمیق‌تر نگاه کنیم، دلایلی وجود دارد که برخی افراد ممکن است مستعد اشتراک‌گذاری بیش از حد مزمن باشند.


دلایل اشتراک‌گذاری بیش از حد

به گفته‌ی دکتر گری براون، درمانگر روابط: «اضطراب می‌تواند افراد را به گفتن همه چیز و همچنین احساس تنهایی یا نیاز به ارتباط سوق دهد.» بله، این برای برخی افراد صادق است. در حالی که برخی افراد صرفا بخاطر ارتباط برقرار کردن مطالب زیادی را به اشتراک می‌گذارند، طرف دیگر این است که برخی در واقع برای اجتناب از ارتباط این کار را انجام می‌دهند. (حتی اگر احساس تنهایی کنند.) این موضوع شناخت و درک انگیزه‌های اصلی در اشتراک‌گذاری بیش از حد را مهم‌تر می‌کند.

حتی اگر تنهایی یک عامل کلیدی باشد، نحوه‌ی تاثیر آن بر زندگی فرد و دلایل آن مهم‌تر از تشخیص خود تنهایی‌ست.

چند دلیل رایج وجود دارد که برخی افراد ممکن است در باتلاق «اشتراک‌گذاری بیش از حد» فرو بروند:

اشتباه گرفتن روابط

در یک کلمه، مرزها. وقتی یک شخص روابط مختلف را باهم اشتباه می‌گیرد، در حال عبور از مرزهاست. به عنوان مثال، اینکه حین کوتاه کردن مو سیر تا پیاز ماجرای خیانت همسر سابقه‌تان را برای آرایشگر تعریف کنید، یک نوع اشتراک‌گذاری بیش از حد است. یعنی شما آن را با دوست صمیمی‌تان اشتباه گرفته‌اید. شاید یک بار انجام دادن آن مشکلی نباشد، اما اگر هر بار که می‌نشینید تا موهایتان را مرتب کنید، این موضوع گفت‌وگوی اصلی باشد، یک زنگ خطر است!

تخلیه‌ی تروما و آسیب روحی

کلمه‌ی «تروما» ممکن است بخاطر استفاده‌ی بیش از حد و نادرست این کلمه در شبکه‌های اجتماعی تا حدودی اهمیت بالینی خود را از دست داده باشد. واقعیت این است که تروما و آسیب روحی را نباید ساده گرفت.

در حالی که اشتراک‌گذاری بیش از حد به فرد آسیب می‌زند، می‌تواند به یک تخلیه‌ی عاطفی تبدیل شود. مشکل اصلی تخلیه‌ی هیجانی این است که به یک سراشیبی لغزنده تبدیل می‌شود. از طرف دیگر ما تشویق می‌شویم که احساسات خود را لمس و بیان کنیم. اما گاهی اوقات نتیجه برعکس می‌شود. اگر احساسات خود را دائما ابراز کنیم اما از آن‌ها عبور نکنیم، روی یک موضوع یا احساس گیر می‌کنیم و ممکن است آسیب روحی اولیه را بازسازی کند. این به هیچ‌وجه مفید نیست. از آنجا که روابط صمیمانه یک خیابان دو طرفه هستند که شامل اشتراک‌گذاری و بیان متقابل است، اگر ترومای عاطفی درگیر باشد، طرف مقابل را چیزی بیشتر از یک پشتیبان برای بیان دردهای خود در نظر می‌گیرد که این برخلاف اشتراک‌گذاری یا ارتباط واقعی است.

سرعت دادن رابطه

یکی از دلایل رایجی که برخی افراد بیشتر از آنچه که باید با بقیه به اشتراک می‌گذارند، ایجاد ارتباط فوری است. این «ارتباط» مبتنی بر آینه‌سازی‌ست. گفتن اینکه ما دقیقا کاری را که آن‌ها انجام می‌دهند دوست داریم و علاقمندی‌ها و سرگرمی‌های یکسان و تجربیات زیسته‌ی مشابهی داریم. این خوب است که برای شناخت یک نفر به دنبال علاقمندی‌های مشترک باشیم، اما زمانی که پای اشتراک‌گذاری بیش از حد به میان بیاید، زودگذر است و نمی‌توان به آن اعتماد کرد. شاید بتوان گفت که بخشی از خود واقعی فرد نیست، بلکه انعکاسی از ماسکی‌ست که برای ارتباط با شخص دیگر استفاده می‌کند. اگر اشتراک‌گذاری بیش از حد به منظور سرعت دادن به رابطه باشد، اغلب بخاطر زخم‌هایی مرتبط با ترس از رها شدن و طرد شدن است. در این شرایط فرد ممکن است فکر کند که اگر رابطه را سرعت ببخشد، احتمال رها شدن کم می‌شود. پس اگر قبل از وارد شدن به یک رابطه، زخم‌های ما التیام پیدا نکنند، این رابطه بازتابی از آسیب‌های التیام‌نشده‌ی ما خواهد بود نه یک رابطه‌ی واقعی.

برای جلوگیری از صمیمیت

همانطور که قبلا گفتیم، در حالی که تنهایی ممکن است دلیل به اشتراک‌گذاری بیش از حد باشد، همیشه به این دلیل نیست که کسی می‌خواهد با دیگران ارتباط برقرار کند. به اشتراک‌گذاری بیش از حد می‌تواند به دلیل اجتناب از صمیمیت و ارتباط با دیگران ایجاد شود. در این شرایط شخصی که زخم‌های جدی را تجربه کرده است، ممکن است آسیب‌های خود را به عنوان تجربیات زندگی‌اش به اشتراک بگذارد. به این امید که دیگران را از او دور و از خطر سوءاستفاده‌ی بیشتر جلوگیری کند. با این حال ممکن است افرادی برای ارضای نیازهای نفسانی خود سعی بر این داشته باشند که نظرش را جلب کنند. معمولا فردی که بیش از حد در مورد خود به اشتراک می‌گذارد، بر اساس آسیب‌های مشترک با دیگران در معرض خطر قرار می‌گیرد.


دلیل نهفته‌ی اصلی

با عمیق‌تر شدن در موضوع اشتراک‌گذاری بیش از حد، معمولا احساس عمیقی از تنهایی وجودی را پیدا می‌کنیم که هیچ‌کس و هیچ‌چیز نمی‌تواند آن را پر کند. در اغلب اوقات هدف این است که کور سوی نوری را در انتهای تونل پیدا کنیم؛ به این امید که احساس کامل بودن بیشتر یا تنهایی کمتری داشته باشیم و شاید این بار درد خود را با موفقیت از بین ببریم. تنهایی یک خلأ درونی است که با احساس بی‌ارزشی همراه می‌شود. به همین دلیل ممکن است برای اجتناب از تنها ماندن و از بین بردن تنهایی به روابط گوناگون پناه ببریم.

این نوع تنهایی معمولا از آسیب‌های دلبستگی در دوران کودکی ناشی می‌شود؛ نیازهای برآورده نشده‌ی ما برای ارتباط، وابستگی و امنیت. به همین دلیل بخشی از ما می‌خواهد به آن متصل شود، در حالی که بخش دیگرمان می‌خواهد از آن دور شود. اشتراک‌گذاری بیش از حد می‌تواند به راحتی به یک الگوی ناسالم برای رفع‌ این نیازهای برآورده نشده تبدیل شود.

اشتراک‌گذاری بیش از حد، یک سازگاری ناسالم است که برای مقابله با ترس‌ها و احساسات منفی‌مان به امید ناپدید شدن آن‌ها استفاده می‌کنیم.

دلایل دیگری هم برای به اشتراک‌گذاری بیش از حد و احساس تنهایی درونی وجود دارند که عبارت‌اند از: سابقه‌ی خانوادگی بیماری‌های روانی، والدگری فرزندان، اختلال شخصیت مرزی یا اختلال دوقطبی.


خاموش کردن الگو

مواقعی وجود دارد که در میان گذاشتن به معنای اشتراک‌گذاری بیش از حد در نظر گرفته نمی‌شود. برای مثال در روابط صمیمی با دوستان و خانواده. روابط صمیمانه عاطفی نیاز به تعادل دارند. جایی که هر دو نفر درگیر داستان‌های خود هستند و به یکدیگر فرصت نظر دادن می‌دهند، در حالی که قضاوت نمی‌کنند و حامی هستند. بیان سالم، با افراد سالم در زمان و مکان مناسب اتفاق می‌افتد.

با این حال اگر یاد بگیریم که کمتر به اشتراک بگذاریم، به معنای درک بیشتر خودمان است. این نیاز به کشف خود دارد. چه چیزی به ما انگیزه می‌دهد؟ داستان ما چیست؟ ترس ما چیست؟ چه تجربیاتی بدست آورده‌ایم؟ چگونه آن‌ها ما را به چیزی که هستیم تبدیل کرده‌اند؟ شاید مهم‌ترین چیز این باشد که احساسات خود را بشناسیم و وقتی احساس آسیب‌پذیری می‌کنیم سریع به اشتراک نگذاریم. زیرا این موضوع در این زمان بیشتر اتفاق می‌افتد.

با اشتراک‌گذاری بیش از حد اغلب فرد مورد تمسخر قرار می‌گیرد و افرادی که این کار را انجام می‌دهند، ممکن است به دلیل پیروی نکردن از هنجارهای اجتماعی احساس شرم کنند یا بیشتر آسیب ببینند. مسئله این است که همه‌ی ما آسیب‌پذیر هستیم و آسیب‌پذیری ما نباید باعث شرم یا خطر آسیب مجدد به ما شود.

خاموش کردن الگوها با سوال پرسیدن از خود شروع می‌شود: اشتراک‌گذاری بیش از حد برای چیست؟ آیا نیاز به حس ارزشمندی داریم؟ برای محافظت یا پذیرفته‌ شدن است؟ آیا از رها شدن می‌ترسیم؟ آیا در تلاشیم که آسیب‌های متقابل را برای نزدیکی به افراد دیگر پیدا کنیم؟ یا کمتر احساس تنهایی کنیم؟ یا شاید برای ساختن دیواری بخاطر محافظت از خودمان است؟

خاموش کردن این الگو به این معنی نیست که احساسات خودمان را خاموش کنیم، بلکه به این معناست که با دقت بیشتری افراد اطرافمان را انتخاب کنیم و چیزهایی که دوست داریم را با آن‌ها به اشتراک بگذاریم.

حانیه خانی

من حانیه خانی هستم. خواندن و نوشتن در زندگی‌ام نقش پررنگی دارند. اگر در این مسیر به یک سوال از ذهن‌تان پاسخ دهم برای من کافی‌ست..

2 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دسته‌بندی‌ها