ورود به جانویس

یک برنامه‌ی ۵ قسمتی برای بهبود نوشتن!

یک برنامه‌ی ۵ قسمتی برای بهبود نوشتن!
یک برنامه‌ی ۵ قسمتی برای بهبود نوشتن!

اگر به هر طریقی می‌نویسید، باید بدانید که خواننده‌ها به چیزی بیشتر از بازگو کردن حقایق نیاز دارند. در این مطلب قرار است یاد بگیریم چگونه با توسعه دادن پیام کلیدی در ابتدا، به نوشته‌‌ی خود جان ببخشیم.

آقای دنیل کلیدر، ۴ کتاب و بیش از ۶۰ مقاله‌ی علمی نوشته است. مطالبی که در ادامه آورده شده، درس‌هایی‌ست که در مورد نوشتن به شاگردانش می‌آموزد. پس سرسری از کنارشان نگذرید.

اینکه بنشینی و شروع کنی به نوشتن، کار عجیبی با مغز انسان می‌کند. اصلا فرق نمی‌کند یک نویسنده‌ی تازه‌کار باشی یا خوش‌بیان‌ترین داستان‌نویس دنیا، ناگهان ممکن است همه‌ی کلمات جهان ناپدید شوند. هر جمله به یک نبرد دردناک تبدیل می‌شود. هی می‌نویسی و پاک می‌کنی و هیچ چیز درست به نظر نمی‌رسد. بدتر از آن، ممکنه به عنوان یک نویسنده بنشینی و با عجز کامل به صفحه‌ی خالی خیره بشی و مطمئن نباشی که از کجا شروع کنی.

ولی نباید نگران باشید. همه‌ی این‌ها تجربیات عادی هستند که تقریبا گلوی هر نویسنده‌ای را فشرده‌اند! خبر خوب این است که اجرای فرآیندی که می‌تواند نوشتن را لذت‌بخش کند، ساده است.

دو جنبه‌ی مهم در نوشتن سیال وجود دارد. ابتدا باید داستانی را که می‌گویید به درستی درک کنید. دوم، باید راهی پیدا کنید تا با نوشتن نیز مانند هر شکل دیگری از داستان‌سرایی رفتار کنید.


داستان خود را درک کنید

اولین جنبه‌ی نوشتن این است که روی چیزی که می‌خواهید بگویید، کار کنید. این شامل دو مرحله است: تفکر و برنامه‌ریزی.

۱- فکر کنید!

این یک حلقه‌ی مفقوده در فرآیند نوشتن اکثر افراد است. آن‌ها می‌نشینند تا بنویسند، بدون اینکه واقعا بدانند چه می‌خواهند بگویند.

به عنوان مثال، فرض‌کنید شما دانش‌آموزی هستید که باید در مورد یک موضوع خاص مقاله بنویسید. شما مجموعه‌ای از مقالات تحقیقاتی در مورد این موضوع را جمع‌آوری کرده‌اید، تعدادی چکیده را مرور کرده‌اید، چند مقاله انتقادی خوانده‌اید و مقالات را بر اساس موضوع مرتب کرده‌اید. حتی ممکن است طرحی نوشته باشید، که احتمالا فقط ترتیبی را ارائه می‌دهد که در آن موضوعات خود را مورد بحث قرار می‌دهید.

در این مرحله، شما می‌نشینید تا مقاله خود را بنویسید. برای بسیاری از دانش‌آموزان، اگر اکنون از آن‌ها بپرسم مقاله شما در مورد چیست، احتمالا موضوع را به من می‌گویید، اما نمی‌توانید پیام کلیدی خود را به من برسانید؛ که این همان چیزی‌ست که می خواهید در مقاله بیان کنید. اگر خوش‌شانس باشید، این موضوع هنگام نوشتن ظاهر می‌شود. با این حال، گاهی اوقات اینطور نمی‌شود و حتی پس از اتمام مقاله، نمی‌توانید استدلال کلیدی خود را به من بگویید.

یک فرآیند بهتر به شرح زیر است: شما تمام اطلاعات را مانند قبل جمع‌آوری می‌کنید. سپس می‌خوانید و فکر می‌کنید. شما در مورد این فکر می‌کنید که اطلاعاتی که می‌خوانید چه معنایی برای شما دارد. شما به دنبال تکه‌های دیگری از نوشته‌های علمی می‌گردید که مربوط می‌شوند به ایده‌هایی که با خواندن برانگیخته‌اید. آنچه شما به دنبال آن هستید پیام کلیدی شما، داستانی‌ست که می‌خواهید بگویید، یا موضعی‌ست که می‌خواهید استدلال کنید. این بازگویی حقایقی نیست که خوانده‌اید، بلکه برداشت شما از موضوع است. پیام شما به طور کلی باید بتواند به عنوان، عنوان مقاله بیان شود.

به عنوان مثال، فرض کنید در مورد روش علمی (موضوع) می‌نویسید. در اینجا چند عنوان مقاله وجود دارد که نشان‌دهنده سطوح مختلف توسعه پیام کلیدی است:

  1. روش علمی – این فقط موضوع را توصیف می‌کند و این مقاله احتمالا فقط توصیفی از جنبه‌های کلی روش علمی خواهد بود (به عنوان مثال تمرکز بر شواهد، آزمایش، عینیت و غیره).
  2. عینیت در علم – مقاله‌ای خاص‌تر که بر یک جنبه از موضوع تمرکز دارد، اما هنوز هم احتمالا بسیار توصیفی است.
  3. آیا علم عینی است؟ – اکنون مقاله به دنبال طرح یک سوال است. با این حال، جهت استدلال نامشخص است.
  4. افسانه عینیت علمی، اعتماد عمومی را به دانشمندان تضعیف می‌کند – پیام کلیدی صریح و روشن است.

۲- ساختار داستان خود را برنامه‌ریزی کنید

هنگامی که پیام کلیدی خود را پیدا کردید، موضوع دیگری هست که باید به آن هم فکر کنید. اکنون باید به بهترین راه برای بیان داستان فکر کنید. اساسا، شما می‌دانید که نتیجه‌گیری شما چیست و باید بهترین راه را برای رسیدن به آن پیدا کنید.

مفید است که در مورد ساختار مقاله خود با توجه به «حقایقی» که خواننده شما باید بداند (فرضیات) و استدلال‌های فرعی که شما را به نتیجه‌گیری می‌رساند فکر کنید. برای مثال:

  1. همه‌ی مردان فانی هستند (فرض ۱).
  2. سقراط یک مرد است (فرض ۲).
  3. بنابراین سقراط فانی است (برهان).

انتشار فرضیات شما احتمالا شامل توصیف برخی از ادبیاتی‌ست که خوانده‌اید یا استناد به شواهد. استدلال‌های فرعی شما بخش خلاقانه و حیاتی کار هستند که در آن بخش‌هایی از شواهد را برای بیان داستان خود ترکیب می‌کنید. در نهایت، شما آرگومان‌های فرعی را برای ساختن استدلال اصلی خود ترکیب خواهید کرد.

هنگامی که این فرآیند را طی کردید، باید یک برنامه بسیار مختصر داشته باشید که شامل پیام کلیدی، مهم‌ترین فرضیات و استدلال‌های فرعی است.

با این طرح، شما به عنوان نویسنده، دقیقا می‌دانید که در هر بخش از اثر به چه چیزی می‌خواهید برسید و چگونه با پیام کلیدی ارتباط دارد.

این با یک طرح معمولی که اغلب فقط مجموعه‌ای از موضوعات مرتبط با موضوع کار است، متمایز است. در آن صورت، نویسنده واقعا می‌داند که قرار است درباره مضامین صحبت کند، اما اینکه آن‌ها چه خواهند گفت و چگونه با کل قطعه ارتباط دارد، نامشخص است.


داستان‌تان را بگویید (فقط بنویس!)

داستان‌تان را بگویید (فقط بنویس!)

هدف از دو مرحله اول این است که یک داستان کاملا شکل‌گرفته در نوک زبان خود داشته باشید. هدف شما این است که به نقطه‌ای برسید که اگر یکی از دوستان‌تان از شما بپرسد که در مورد چه چیزی می‌نویسید، بتوانید تمام داستان را سریع و مختصر و بدون دردسر زیاد برای او بازگو کنید؛ بدون اینکه واقعا به آن فکر کنید.

نوشته خوب مستقل و اصیل است. اغلب مردم این را می‌شنوند و فکر می‌کنند که استاندارد بسیار بالایی‌ست و نمی‌توان به آن دست یافت. اینطور نیست! برعکس، همه‌ی ما داستان‌های اصیل و مستقل زیادی داریم که آماده‌ی اجرا شدن هستند. فقط به موضوعی فکر کنید که نسبت به آن اشتیاق دارید. اگر از شما بخواهم در مورد این موضوع صحبت کنید، احتمالا برای دقایق متوالی، روان و جذاب صحبت می‌کنید. فرآیند تفکر و برنامه‌ریزی صرفا رسیدن به این مرحله برای موضوعی‌ست که می‌خواهید در مورد آن بنویسید.

۳- داستان‌سرایی کنید!

انسان‌ها داستان‌سرایان بزرگی هستند. مشکل این است که برای بسیاری از ما، وقتی می‌خواهیم قلم را روی کاغذ بیاوریم، این توانایی از بین می‌رود. ترفند این است که راهی برای حفظ این توانایی پیدا کنید.

بسیاری از ما فقط زمانی توانایی داستان‌سرایی خود را از دست می‌دهیم که بخواهیم چیزی رسمی‌تر بنویسیم. وقتی برای رئیس‌مان ایمیل می‌نویسیم یا در رسانه‌های اجتماعی محتوایی را منتشر می‌کنیم، آن را از دست نمی‌دهیم. پس این راه حلی برای مشکل ما فراهم می‌کند. ما باید با هر کار نوشتاری به گونه‌ای برخورد کنیم که گویی در حال نوشتن یک ایمیل یا پاسخ اینترنتی به کسی هستیم که به تازگی با ما در مورد موضوعی مخالفت کرده است.

پس از گذراندن مراحل ۱ و ۲، باید داستان خود را از درون و بیرون بدانیم. نیازی به فکر کردن نیست. در عوض، فقط باید آن را روی کاغذ بیاوریم. ما باید حالت «داستان‌سرایی» خود را درگیر کنیم تا داستان‌مان را طوری تعریف کنیم که گویی پاسخی به یک جدال منطقی در اینترنت است.

هنگامی که این کار را کردید، فقط باید برنامه‌ی خود را در کنارتان داشته باشید. به هیچ یک از منابعی که خوانده‌اید، مراجعه نکنید. اگر یک واقعیت یا یک عدد را به خاطر نمی‌آورید، نگران نباشید؛ فقط یک جای خالی بگذارید و ادامه دهید. برای جزئیات دوباره بررسی نکنید، سعی کنید نقل‌قول‌هایی را که به خاطر نمی‌آورید پیدا کنید یا چیزهایی را دوباره بخوانید تا ببینید دیگران چگونه آن را بیان کرده‌اند. اگر شک دارید، فقط یادداشت کنید و ادامه دهید. بالاتر از همه…

۴- … آنچه را که تازه نوشته‌اید، نخوانید!

اگر برای دوست‌تان داستانی تعریف می‌کنید، بعد از هر جمله، جمله‌ی بعدی را حدس نمی‌زنید. شما ۵ کلمه را به زبان نمی‌آورید، سپس آن را متوقف کنید، چراکه آن را کاملا درست نگفته‌اید. به طور مشابه، اگر شخصی شما را در اینترنت آزار دهد، نگران چینش کلمات نیستید؛ در آن لحظه عصبانی می‌شوید و خیلی سریع پاسخ می‌دهید.

به محض اینکه شروع به حدس زدن و فکر کردن کنید، نوشتن شما متوقف خواهد شد. در عوض، هنگام نوشتن اولین پیش‌نویس، می‌خواهیم در حالت داستان‌گویی سیال (همانطور که برای دوست‌مان می‌گوییم) باشیم. این بدان معناست که ما می‌خواهیم افکارمان را روی کاغذ بازگردانیم و بر گفتن داستان خود بدون نگاه کردن به عقب تمرکز کنیم. ما باید حرف‌هایمان را بدون نگرانی درباره‌ی خوب بودن‌شان بیان کنیم. در واقع، ما باید هرگونه ارزیابی از کاری که انجام می‌دهیم را به حالت تعلیق در‌آوریم.

به همین ترتیب، ما نمی‌خواهیم در مورد مطلب بعدی که قرار است بنویسیم خیلی فکر کنیم. باز هم، این مشابه داستان‌سرایی برای دوست‌مان است. ما بین هر جمله دقایقی مکث نمی‌کنیم؛ حضور مخاطب ما را وادار می‌کند که ادامه دهیم. همین امر در مورد نوشتن نیز صدق می‌کند. اینکه برای جمع کردن افکارتان مکث کنید، ایرادی ندارد؛ اما نه بیشتر از چند ثانیه.

طبیعی است که با این نوع فرآیند راحت نباشید، به ویژه چون با عادات فعلی شما مغایرت دارد. شاید بهتر باشد کمی به خودتان سخت بگیرید. علاوه بر این، شما می‌توانید…

۵- … از یک ورژن اصلاح‌شده از روش پومودورو استفاده کنید!

قبل از هر چیز اگر با تکنیک پومودورو (گوجه فرنگی) آشنایی ندارید، توصیه می‌کنم مقاله‌ی «با تکنیک گوجه فرنگی، زمان تو مشتته!» را مطالعه کنید.

مجبور کردن خود به «فقط نوشتن» می‌تواند سخت باشد. می‌توانید نوشتن تعدادی کلمات در یک بازه زمانی مشخص را به عنوان هدف قرار دهید.

به طور معمول، هدف آقای دنیل کلیدر نوشتن ۵۰۰ کلمه در ۳۰ دقیقه است. البته تعداد کلماتی که باید بنویسید بستگی به سرعت تایپ شما دارد. آنچه مهم است این است که تعداد باید آنقدر زیاد باشد که زمان محدودی برای فکر کردن داشته باشید؛ یعنی اگر می‌خواهید به هدف خود برسید، فقط باید بنویسید. ترفند این است که به خودتان سخت بگیرید؛ هیچ بهانه‌ای برای نرسیدن به تعداد کلمات هدف وجود ندارد. مهم نیست آنچه نوشته‌اید وحشتناک باشد (البته این‌طور نخواهد بود)، موفقیت صرفا رسیدن به هدف است.

از یک ورژن اصلاح‌شده از روش پومودورو استفاده کنید!

نوشتن مداوم به مدت ۳۰ دقیقه می‌تواند بسیار سخت باشد. به همین دلیل، استراحت‌های طولانی هم می‌توانند لذت‌بخش باشند. به طور معمول می‌توانید بعد از هر بازه نوشتن، ۳۰ دقیقه استراحت کنید. شما مجاز هستید در این مدت هر کاری که دوست دارید انجام دهید؛ این یک زنگ تفریح است! هدف این است که کاملا سرحال شوید تا بتوانید بنشینید و ۵۰۰ کلمه‌ی دیگر بنویسید.

برخی از افراد در چنین استراحت‌های طولانی احساس ناراحتی می‌کنند؛ احساس می‌کنند که در حال تنبلی کردن هستند. با این حال، اگر از این نوع برنامه پیروی کنید، با سرعت ۵۰۰ کلمه در ساعت می‌نویسید و به اعتقاد آقای دنیل کلیدر، این بسیار سریع‌تر از روند معمولی اکثر مردم است.

ویرایش و صیقل دادن

هنگامی که داستانی را که می‌خواهید بگویید را بدانید، هدف شما باید این باشد که اولین پیش‌نویس خود را در سریع‌ترین زمان ممکن تکمیل کنید. در حین نوشتن ممکن است نگران باشید که محتوای شما خوب نباشد. نگران نباشید، وقتی دوباره آن را بخوانید خیلی بهتر از آن چیزی‌ست که انتظار داشتید. صیقل دادن یک کار تمام‌شده بسیار ساده‌تر از تکمیل یک قطعه‌ی ناتمام است. همچنین در این مرحله است که باید حقایق و داده‌هایی را که نمی‌توانید به خاطر بسپارید، چک کنید یا یک سری موارد را اضافه کنید.

به طور خلاصه، برای اکثر مردم، عمل نوشتن دردناک است و زمان بسیار زیادی می‌برد. این بدان دلیل است که آن‌ها به طور همزمان می‌خواهند آنچه که قرار است بگویند (افکارشان) را بنویسند و ادیت کنند. خود نوشتن باید بسیار سریع باشد؛ به شرطی که روی داستان خود قبل از شروع کار کنید و تا وقتی که اولین پیش‌نویس‌تان را ننوشتید، آن را ادیت و ویرایش نکنید.

حانیه خانی

من حانیه خانی هستم. خواندن و نوشتن در زندگی‌ام نقش پررنگی دارند. اگر در این مسیر به یک سوال از ذهن‌تان پاسخ دهم برای من کافی‌ست..

0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دسته‌بندی‌ها