حانیه خانی در
زندگی
روشی ساده برای سازماندهی زندگی
ما انسانها با رعایت یک سری عادات آسان و کوچک میتوانیم زندگی خودمان را بسیار زیباتر و دلنشینتر کنیم و آنچه را که باید انجام دهیم را خیلی خیلی واضحتر ببنیم.
اگر برای خواندن این مقاله کلیک کردید احتمالا بهدنبال راهی برای سازماندهی زندگی خودتان هستید.
قرار نیست زندگیتان آش شله قلمکار شود، اگر فقط چند تمرین ساده را در زندگی خود انجام دهید قطعا به یک نظم درونی و بیرونی باورنکردنی میرسید.
مراحل سازماندهی زندگی را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
مرحله اول: جرقه
من خودم همان اول کار زندگیم فهمیدم که برای داشتن یک زندگی خوب اول باید آن را سازماندهی کنم. برای سازماندهی هم خب اولین کار نوشتن است! تا زمانی که ننویسید و ندانید کارهایتان چیست، نمیتوانید برای آنها برنامهای بریزید. باور کنید اگر انتخاب معجزه قرن دست من بود قطعا این مورد را انتخاب میکردم؛ چراکه هیچ چیزی بین خودتان و آنچه در سرتان میگذرد با نوشتن یا کشیدن آن آرام نمیگیرد.
من معمولا عاشق یادداشتها برای سازماندهی ایدهها و اهدافم هستم، آن هم روی کاغذ!
با پیشرفت تکنولوژی خیلی از افراد با نرمافزارهای مختلف برنامهریزیهایشان را انجام میدهند، خیلیهای دیگر با استفاده از ژورنال جلو میروند، اما از نظر من هیچ قدرتی به اندازه قلم و کاغذ به ایدههای ما نزدیک نیست.
اینکه میگویم قلم و کاغذ چیز دیگریست یعنی چی؟ وقتی شما ایدههایتان را روی تلفن یا رایانه خود سازماندهی میکنید، فقط دو کلیک از حواسپرتی فاصله دارید، اگر ایده درخشانی داشتید و برای نوشتن آن به سراغ تلفنتان رفتید و درنهایت با یک اعلان حواستان پرت شد، مقصر ماجرا چه کسی میشود؟
نیازی به عذاب وجدان نیست، شاید از این دیدگاه به ماجرا نگاه نکرده بودید، شاید وقت کافی برای نوشتن بهصورت سنتی نداشتید و هزارانهزار دلیل دیگر.
من اسم این مرحله را جرقه میگذارم، زیرا با جرقهای کوچک در ذهنم آغاز میشود، در دستانم جریان مییابد و سپس روی کاغذ شروع به شعلهور شدن میکند و با گرمای وجودش به زندگی من نور امید و روشنی میبخشد.
طبیعیست که شما در مورد آینده خودتان احساس روشنی نداشته باشید، زیرا در زندگی ما دائما اتفاقات غیرمنتظره درحال وقوع است و خب درست است اگر آشفته و ناموزون برخورد کنید!
اما خود من هروقت چنین احساساتی را پیدا میکنم، میروم گوشه دنجی پیدا میکنم و بعد از روشن کردن شمع و عودم، دوباره شروع به ترسیم و بازنویسی برنامهها و ایدههایم میکنم. هر بار که این روال تکرار میشود با وضوح بیشتری زندگیام را میبینم.
مرحله دوم: الویتبندی
ما انسانیم و متاسفانه دو منبع محدود زمان و تجربه را داریم، درواقع ایده پشت الویتبندی هم همین است.
بهترین کار بعدی استفاده حداکثری از این منابع میباشد؛ مخصوصا زمان. اخیرا با شخصی روبهرو شدم که اتفاقا سیاستمدار خوبی بود و به من گفت:« چیزی که بیشتر از خود سیستم مهم میباشد، الویتبندی آن است، درواقع تمایزی وجود دارد بین آنچه باید انجام شود و آنچه لزوما نیازی به انجام ندارد.»
این مرحله مورد علاقه من است؛ چراکه با الویتبندی بهتر تشخیص میدهیم کدام کار مهم است و سطح فوریت آن به چه صورت میباشد، از طرفی هم دچار دغدغه و گمراهی نمیشویم. پیشنهاد میکنم شما هم این روش را امتحان کنید و یک سازماندهی اساسی به زندگیتان هدیه دهید تا از این ناهماهنگیها خلاص شوید.
مرحله سوم: جدول زمانبندی
فکر میکنم بازه زمانی ۹۰ روزه کاملا قابل کنترله و برای کار کردن مناسب است؛ چونکه این بازه زمانی نه طولانیست و نه کوتاه. درواقع ۹۰ روز یک ربع سال میباشد و رسیدگی به آن خیلی سخت نیست و میتوانید بهخوبی پیشرفتتان را بررسی و کنترل کنید.
حالا بیایید با هم تمرکز کنیم و حواسمان را روی ۳ ماهه ناقابل بگذاریم. کاری که انجام میدهیم این است که تعدادی از یادداشتها و نوشتههای دیوانهکننده و آشفتگیهای درونشان که در مرحله اول انجام دادیم را با درک عمیقتری انتخاب کنیم؛ به آنها براساس فوریتشان الویت دهیم و سپس روی یک جدول زمانی دستساز رونویسیشان کنیم.
نکتهای که بهنظر من میتواند برای شما شور و اشتیاق ایجاد کند رنگبندی است. شما میتوانید کارهایتان را با کدگذاری رنگی جدا کرده و یا براساس سلایق خودتان تصمیمگیری کنید، درهرحال برنامه و سازماندهی زندگی شماست و صاحب اختیارید.
نتیجه نهایی
قبل از خواندن پاراگراف جمعبندی، اول باید ایدههایتان را تمام و کمال بنویسید. بله آنها را از ذهنتان خارج کنید و روی کاغذ بیاورید.
خطخطی کنید، سیاه کنید، کلا هر کاری میخواهید روی کاغذ انجام دهید، فقط انجام دهید!!!
تنها نکتهی مهم این است که آنها را از ذهنتان بیرون کشیده و تبدیل به مهارتشان کنید؛ در نهایت ایدههایتان را روی یک جدول زمانی ۹۰ روزه براساس الویتبندیتان پیاده کرده و با سازماندهی زندگی خود، عشق کنید.
اگر دیدید که جدول زمانی برای شما کار نمیکند، پس چیز دیگری را انتخاب کنید. خلاصه همه آدمها مثل هم نیستند. پس غم مخورید.
بررسی فواید سازماندهی زندگی از جهات علم روانشناسی:
- تقویت خودباوری: بزرگترین فایده سازماندهی زندگی، هدفمندسازی ذهن و پرورش خودباوری است، همه این موارد باعث میشوند که شما ناخودآگاه و بهصورت غیرارادی اعتماد بهنفستان افزایش یابد و همیشه با شجاعت درحالیکه سرتان بالاست صحبت کنید.
- خلاقیقت و نوآوری: استفاده بهجا از تمامی توامندیها، ذخیره درست انرژی و صرفهجویی بهینه در زمان، از مهمترین و ضروریترین عواملی هستند که منجر میشوند تا شما به ساختار و استانداردهای خلاقیت و نوآوری نسبت به گذشته، نزدیک و نزدیکتر شویدو قطعا با رعایت سه مرحله و تکرار و تمرین مرتب به این هدف خواهید رسید.
- صرفهجویی در زمان و انرژی: از دیگر فواید سازماندهی زندگی، صرفهجویی در زمان، ذخیره انرژی و همچنین استفاده بهجا و درست، از مابقی زمانتان است. شما با جدولبندی میتوانید کارهای لازم را به شکل ظریف با جزئیات و کیفیت بالا عملی کنید.
در چنین وضعیتی دیگر شرایط ناخواسته و تنشزا از قبیل ترس، اضطراب و استرس را تجربه نمیکنید؛ چراکه ذهنتان آگاهی کامل و همهجانبهای را نسبت به مسائل پیدا کرده است و دقیقا میداند که چه کاری را در کجا و چگونه باید انجام دهد، از چه روشهایی برای انجام بهموقع و درست استفاده کند و چطور به شکل استاندارد و سازمانیافته، آن را به اتمام رساند.
0 دیدگاه